اپیزود هفت – جولان‌گاه شیوا (هند قسمت دوم)

در اپیزود هفتم از فصل اول و در ادامه قسمت قبلی هند، به سراغ آگرا و یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های هند یعنی تاج‌محل رفتیم.
در این اپیزود و اپیزود قبلی با حال و هوای هند و مردمان و آداب و رسومشون بیشتر آشنا خواهید شد

رادیو جولون کاری از سالار موسوی و کیمیا خسروی

متن اپیزود

اپیزود هفت جولان‌گاه شیوا (سفر به هند قسمت دوم)

 

کیمیا: سلااام

سالار: اینجا یه رادیو واسه جولون دادنه.

کیمیا: من کیمیا

سالار: و من سالار

کیمیا: قراره تجربیات سفر‌هامون رو با شما به اشتراک بگذاریم.

سالار: محوریت رادیو جولون روی گپ و گفته، قراره یه مقصد يا يه موضوع درمورد سفر رو انتخاب کنیم و در موردش گپ بزنیم.

کیمیا: رادیو جولون قراره از واقعیت‌های سفر بگه. پوسته‌ی جذاب و رنگینش رو کنار بزنه و سفر رو اون‌جوری که واقعا هست نشون بده.

سالار: رادیو جولون رو می‌تونید از طریق کانال تلگرام این رادیو بشنوید. همین‌طور می‌تونید از طریق بیپ‌تونز، شنوتو، تهران‌پادکست و ناملیک به همه‌ی اپیزود‌های ما گوش بدید.

کیمیا: اگر از جولون دادن لذت می‌برین، شنیدن رادیو جولون رو به دوستاتون هم توصیه کنید.

سالار: حالا، وقت جولون دادنه.

 

موسیقی

 

کیمیا: همون‌جور که می‌دونید قرارمون این بود که در اپیزود شش و هفت از مثلث طلایی هند براتون بگیم. تو اپیزود شش از ویزا، پرواز، اقامت، حمل‌و‌نقل و تا حدودی از فرهنگ و جاذبه‌های دهلی براتون گفتیم. اپیزود هفت رو می‌خوایم با یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های سفر ما و خیلی از شما‌ها شروع کنیم. بحث مهم غذا.

 

موسیقی

 

فرهنگ غذایی هندوستان

سالار: شاید این پیشنهاد یک کم عجیب به نظر بیاد ولی اگر گیاه‌خوار نیستید و با پرواز‌‌های ایرانی به سمت دهلی می‌رید، حتما حتما چلو‌گوشت سفارش بدید و سعی کنید نهایت لذت رو ازش ببرید که پاتون رو که تو هند بذارید دیگه از این خبر‌ها نیست. غداهای هندی به دو دسته کلی سبزیجات و مرغ تقسیم می‌شه. در سرتاسر هند به جز گوا البته، نمی‌تونید رستوران عادی‌ای رو پیدا کنید که گوشت سرو کنه. یادمه بعد از سه چهار روز که از اقامت‌مون گذشته بود، از اون سمت خیابون یه نگاهی به مک‌دونالد انداختیم و گفتیم خب، امروز دیگه بریم گوشت بخوریم. نمی‌دونین صحنه‌ی دیدن منو مک دونالد که فقط مرغ داشت چقدر از لحاظ روحی آزارهنده بود.

 

کیمیا: ببین دقیقا ما هم تجربه‌مون همین بود. ان‌قدر داستان رو باور نکرده بودیم که بعدش رفتیم به برگرکینگ و ساب‌وی هم سر زدیم و دیدیم بعله اوضاع واقعا ناراحت‌کننده ست.

 

موسیقی

 

غذاهای هند واقعا این‌قدر تنده؟

کیمیا: و اما در مورد تندی غذاها. با توجه به این ‌که من عادت به خوردن غذاهای تند و البته نه خیلی تند دارم، باید بگم غذاهایی که من تو این مناطق خوردم تندی عجیب غریبی نداشت. اما مسئله‌ای که اوایل خیلی جذابه اما بعد یه مدت خسته‌کننده میشه ادویه‌های زیادیه که استفاده می‌کنند. تجربه‌ی من این‌جوری بود که اوایل به نظرم غذاها خیلی خوش‌طعم و جدید بود اما بعد چند روز دلم می‌خواست یک غذایی بخورم که هزار تا مزه نده. حتی این تجربه برای چای هم اتفاق افتاد. چای ماسالا یکی از چای‌های بسیار خوش‌مزه است که همون شیر چاییه با کلی ادویه مختلف مثل دارچین و زنجبیل و هل. که البته برگ چاییش با چایی سیاه که ما می‌خوریم فرق داره. من واقعا طعم این چای رو دوست دارم اما برای من نوشیدن دائمیش لذت‌بخش نبود. جالب بود که تو یه دکه‌ی بین‌راهی می‌خواستیم چایی سفارش بدیم و تا چشمون خورد به اوردینای تی چشم‌هامون برق زد که آخیش می‌تونیم چایی معمولی بخوریم، بعد که سفارشمون رو تحویل گرفتیم باز دیدیم همون چای ماسالا ست.

 

سالار: راستش من نمی‌دونم کجاها غذا می‌خوردی اما دوستان اصلا به حرفش گوش نکنید. غذاهای هندی به شدت تنده. این تندی هم که میگم تندی فلفل نیست که بگین خوش‌مزه ست و طعم داره. دقیقا همون‌طور که کیمیا گفت پر از ادویه‌هاییه که آتیشتون می‌زنه. جالب‌تر این که دوست من که تندخور بود بیش‌تر اذیت شد، چون فکر می‌کرد از پس غذاها بر می‌آد اما این تندی بیش از حد انتظارش بود.

 

کیمیا: من فکر کنم دوستت اونقدرها هم تندخور نبوده پس.

 

موسیقی

 

خوراک‌گردی در سفر هند

سالار: توی سفر به هند اگر می‌خواین کمی محتاط‌ترشروع کنید می‌تونید برید سراغ بریانی. بریانی برنجیه که با سبزیجات و سس‌های مختلف طعم‌دار می‌شه و روش‌های پخت زیادی هم داره. مثلا طعم بریانی‌های دهلی با حیدرآباد کاملا با هم فرق دارن. معمولا این غذا ادویه‌ی عجیبی نداره و برای ما یه ‌کم قابل‌تحمل‌تره. بریانی رو می‌تونید به صورت گیاهی یا با مخلوط مرغ سفارش بدین. این هم بگم که انواع این غذا رو می‌تونید توی بلوچستان خودمون و رستوران پاکستانی‌های آبادان هم پیدا کنید.

 

کیمیا: یکی از غذاهای معروف و نسبتا آشنای توی سفر به هند مرغ تندوری هست که بسیار هم لذیذه. برای درست کردنش مرغی که معمولا استخون داره رو تو کشک می‌خوابونند و ادویه فراوون بهش می‌زنند تا رنگش قرمز می‌شه و تو تنور با حرارت بالا می‌پزند.

سالار: توی شهر مدورای که بودیم، رفتیم به یه رستورانی که توی ری‌ویوها گفته بودن اگر بهش بگین غذای غیرتند بیار گوش می‌کنه. اون‌جا دوستم تندوری سفارش داد و اصرار که نو اسپایسی؟ طرف هم گفت: شور شور، نو اسپایسی. بعد که غذا رو آورد دیدیم با اولین لقمه تو چشم‌هاش اشک جمع شد و از تندی به سرفه افتاد. یارو رو که صدا کردیم گفت خب من به آشپز گفتم هیچ ادویه‌ای به مرغ نزنه، اما این مرغ‌ها رو از شب قبل توی مواد می‌خوابونن. حالا شما تصور کنین چهره‌ی ما چه شکلی بود.

 

موسیقی

 

کیمیا: علاوه بر تندوری یه غذای معروف و کلاسیک هندی دیگه هم هست که تو تمام رستوران‌های هندی، فکر می‌کنم همه جای دنیا، پیدا می‌شه به اسم مرغ کره‌ای. داستان اینه که مرغ رو یک شب تو ماست می‌خوابونند و بعد هم با کره و پوره‌ی گوجه فرنگی وطبق معمول ادویه فراوون طعم‌دارش می‌کنند.حواستون باشه که ادویه‌ی این غذا بیش‌تر از بقیه‌ی غذاهای هندیه.

هندی‌ها هم مثل ما همراه غذاشون نون یا برنج می‌خورند، اما از اون‌جایی که بیش‌تر غذاها با نون سرو می‌شه، انواع نون رو می‌تونید تو هند پیدا کنید. یکی از معروف‌ترین نون‌ها نون پوری هستش که نون‌های گرد پف‌کرده ست و مصرفش هم معمولا این‌جوریه که با انگشت سوراخش می‌کنند و می‌زنند تو سس‌ها و خورشت‌های مختلف.

 

سالار: یه مسئله مهم اینه که پیشنهاد می‌کنم توی سفر به هند در مورد غذاهای خیابونی یه کم محتاط‌تر عمل کنید چون تعریف بهداشت از نظر اون‌ها با تصور ما کاملا متفاوته. اگر دوست دارید غذاهای خیابونی رو امتحان کنید بهتون کاچوری رو پیشنهاد می‌کنم که یک جور پیراشکیه سرخ‌شده ست که داخلش با ترکیب چسبنده‌ی عدس و ادویه‌ پر شده و باکاری سیب‌زمینی و سس تمرهندی خورده می‌شه. کنار این غذاها هم به جز نوشابه و کینگ‌فیشر، می‌تونید نوشیدنی معروف هندی یعنی لاسی بخورید که مثل دوغ می‌مونه.

 

کیمیا: البته باید اعتراف کنم که هر چی با خودم کلنجار رفتم نتونستم خودم رو راضی کنم که غذاهای دست‌فروش‌ها رو امتحان کنم. و نهایتا تونستم از چرخ‌های میوه‌فروش‌ها استارفروت و میوه‌های استوایی بخرم.

 

سالار: من هم یکی دوبار بیش‌تر نتونستم این ریسک رو بکنم اما بگم که خیلی هم کار بدی نکردی. هندی‌ها یه اصطلاحی دارن به نام دهلی بِلی Delhi Belly. میگن امکان نداره بیای دهلی و بیرون‌روی نگیری. از جدی بودن این قضیه بگم که من خودم سر این دهلی‌بلی پروازم به جنوب رو از دست دادم.

 

موسیقی

 

سالار: بگذریم که این روزها و با این قیمت دلار همه چی گرونه، اما وعده‌های غذایی تو هند خیلی گرون نیستند. شما تو یه رستوران معمولی تروتمیز می‌تونید این غذاهایی رو که گفتیم در حدود سیصد تا پونصد روپیه پیدا کنید که می‌شه در حدود پنج تا هشت دلار. البته بگم که اگر اهل خوردن غذا تو جاهای محلی‌تر هستید با دو دلار هم می‌تونید یه بریانی معمولی پیدا کنید.

قیمت‌های بالاتر هم هست البته. مثلا ما یه دفعه یه خبطی کردیم رفتیم تو یه هتل خفن که غذا بخوریم. غذاشون بوفه بود و ناقابل نفری پنجاه دلار. ما هم گفتیم “ناماسته” و اومدیم بیرون.

 

موسیقی

 

سرزمین یوگا و داستان‌های ویپاسانا

کیمیا: هند مهد و سرزمین یوگاست. یکی از دلایلی که خیلی‌ها به هند سفر می‌کنند یوگا و علی‌الخصوص شرکت در دوره‌های ویپاسانا ست. برای ثبت نام ویپاسانا که یکی از قدیمی‌ترین تکنیک‌های مراقبه ست، می‌شه آنلاین اقدام کرد و جالب اینه که هزینه‌ای برای این دوره‌ها دریافت نمی‌شه. معمولا انتهای دوره شرکت کننده‌ها مبلغی رو به دل‌خواه کمک می‌کنند. صنم از تجربه ویپاسانا در سفر به هند برامون می‌گه.

 

موسیقی

 

صنم (مهمان برنامه): سلام به همه‌ی دوستان. من صنم هستم. ویپاشنا در واقع به معنی دیدن حقیقت هر چیز آن‌طوری که هست، هست. و ده روز من تو مرکز مدیتیشن شهر ایگات‌پوری بودم. که فاصله‌ش از بمبئی دو ساعته و در واقع مرکز اصلی مدیتیشن هستش. و باور کنین از سخت‌ترین کارهایی بود که تو عمرم انجام دادم و واقعا واقعا واقعا سخت بود. من ده روز ساعت چهار صبح پاشدم نه شب خوابیدم. روزی ده ساعت مدیتیشن کردم و فقط غذای گیاهی خوردم. با هیچ احدی هم اجازه‌ی صحبت حتی با ایما و اشاره هم نداریم و باید در سکوت کامل باشیم و حتی خوندن و نوشتن هم اونجا ممنوعه. پنج قانون اصلی دیگر هم اونجا باید رعایت می‌کردیم که دروغ نگیم، دزدی نکنیم، رابطه‌ی جنسی و رفتار نادرست جنسی نداشته باشیم، هیچ موجود زنده‌ای رو نکشیم، الکل یا سیگار و مواد مخدر هم مصرف نکنیم. تجربه‌ی من! در واقع خب من مطمئنم هر کسی تجربه‌اش متفاوته با یه شخص دیگه. خیلی‌ها از من پرسیدن که واقعا چه فرقی کردی یا چی به دست آوردی؟ واقعا نمی‌شه گفت و یک‌سری تغییرها رو خودت تو خودت باید حس کنی با توجه به اون هدفی که از اون‌جا رفتن داری. حتی به نظر من هیچی هم به دست نیاری ده روز در آرامش بودی. دور از موبایل، تلگرام، ایسنتاگرام، ماشین، شهر، دود و فقط و فقط روی خودت تمرکز می‌کنی. کاری که خیلی از ماها دیگه این روزها به ندرت واقعا انجام می‌دیم. وقتی تکنیک ویپاشنا رو شما تمرین می‌کنین مثل اینه که با تکنیک آناپانا شما آماده‌ی ویپاشنا می‌شین وآماده‌ی جراحی می‌شین. با تکنیک ویپاشنا جراحی می‌شین و با تکنیک متا بخیه زده می‌شین. این کاریه که کلا شما تو اون ده روز انجام می‌دین. و باعث می‌شه که کلی از احساس‌های منفیتون از بدنتون خارج بشه که ممکنه هرکسی یه تجربه‌ای داشته باشه. سردرد، پادرد، کمردرد، عطسه، سرفه، خنده، گریه. فقط یه وسیله‌ایه که این انرژی‌ها از بدنت خارج می‌شه و من خودم تجربه‌م گریه بود البته. واقعا نمی‌تونید توقع داشته باشید که توی ده روز همه‌ی این مشکلاتی که دارین حل بشه یا همه‌ی چیزهای منفی از بدنتون خارج بشه ولی خب این یه شروع فوق‌العاده خوبیه که هیچ هزینه‌ای هم واستون نداره.

 

موسیقی

 

بازدید از معبد سیک‌های دهلی در سفر به هند

سالار: خب. کلی توی دهلی جولون داده بودیم اما از یه نقطه‌ی دهلی دلمون نیومد بگذریم و اون معبد گرند‌صاحبه. این معبد عبادت‌گاه سیک‌های پایتخته. فرقی نمی‌کنه چه روزی برید. همیشه تعداد زیادی از پیروان آیین سیک مشغول بازدید و عبادت توی این معبد بزرگ‌ اند. سیک‌ها همون‌هایی هستن که تصویرشون رو غالبا توی فیلم‌ها می‌بینیم. مردمانی با دستارهای رنگی و ریش‌های بلند.

آیین سیک جزو جوان‌ترین دین‌هاییه که پیروان زیادی در دنیا دارن و تو اواخر قرن پونزده توی منطقه‌ی پنجاب به وجود اومده. این آیین که ترکیبی از صوفیه و عقاید هندوئه کم‌کم پیروان زیادی پیدا کرد و به خاطر علاقه‌ی افراد این دین به سیاست، تبدیل به یکی از دردسرهای اصلی برای شاه‌های گورکانی شد. چندین نفر از رهبرهای دینی یا گوروهای این آیین رو پادشاهانی مثل جهانگیر و اورنگ‌زیب به خاطر اسلام نیاوردنشون شکنجه و اعدام کردند.

اما در هند یکی از به‌ترین تجربیات من با مردمان سیک بوده. معبدشون بسیار تمیز و زیباست. برای وارد شدن به معبد باید کفش‌هاتون رو در‌بیارید. توی طبقه‌ی زیرزمین یه کفش‌دارخونه بسیار بزرگ داره که تمام کسانی که توش کار می‌کنن به صورت خیریه و برای نذرشون کار می‌کنند. واقعا ممکنه پشت پیشخوان یه جراح قلب وایساده باشه که با روی گشاده کفش‌هاتون رو تحویل می‌گیره.

اما جذاب‌ترین بخش این معبد فضای داخلیشه. نزدیک‌های غروب که می‌شه چند‌تا نوازنده و خواننده می‌شینن وسط معبد و شروع می‌کنن با ملودی‌های اصیل هندی، بخش‌هایی از کتاب مقدس سیک‌ها رو خوندن. این موسیقی اون‌قدر خوبه که من دوبار برگشتم به معبد فقط برای شنیدن این آواها…

 

موسیقی

 

مصطفی (مهمان برنامه): سلام من مصطفی‌‌ام. برای من سفر به هند خب یه سفر خیلی رویایی و خاص بود. وقتی که تو کوچه پس کوچه‌های دهلی راه می‌رفتم و با مردم گپ می‌زدم همه‌ش به این توجه می‌کردم که مردم چقدر شاد لباس پوشیدن و چقدر زندگی‌شون رنگی رنگیه و همه‌ش هم تو این فکر بودم که خب مردم اینجا هیچی ندارن، هیچ رفاهی ندارن، هیچ تفریحی ندارن ولی چرا این‌قدر شادن و با زندگیشون دارن حال می‌کنن و از زندگیشون چی می‌فهمن؟ یه ذره که گذشت و تعداد روزهای سفرم زیاد شد یهو به خودم اومدم دیدم شاید به‌تر باشه که یکی از من بپرسه که خب تو از زندگی چی فهمیدی؟ مردم هند خیلی خوب بلدن واقعا که تو لحظه‌شون زندگی کنن و با هرچی که دارن شاد باشن و خوش بگذرونن.

 

موسیقی

 

توی سفر به هند مراقب شیادها باشید!

کیمیا: توی دهلی که راه می‌رید احساس می‌کنید رو پیشونیتون نوشته شده که قصد دیدن آگرا و جیپور رو دارید و تمام مردم شهر دست به دست هم دادند تا قانع‌تون کنند که به‌ترین وسیله برای دیدن شهرهای اطراف ماشین دراختیاره. سریع هم یه ماشین‌حساب درمی‌آرند، شروع می‌کنند براتون دو‌دوتا چارتا کردن و قیمت قطار و اتوبوس رو چند برابر بهتون می‌گن تا بالاخره رضایت بدید.

میدون کانات‌پلس که یکی از میدون‌های مرکزی دهلیه، پر از آژانس گردشگریه که همشون مدعی ‌اند خصوصی نیستند و زیر نظر دولتند، شاید باورتون نشه که میزان رقابت و دروغ‌گویی به حدیه که یه سری آدم دور این میدون پخش و پلان که پادوهای این آژانس‌ها هستن و مثلا اتفاقی میان سراغتون و بهتون میگن گول این آژانس‌ها رو نخورید‌ها و مثلا فقط فلان آژانس زیر نظر دولته و بقیه الکی اند. یه جوری که حس می‌کنید وسط بازی مافیا هستید و شما و همسفرتون تنها شهروندهای باقی‌مونده‌ اید. خلاصه که از من می‌شنوید پاتون رو تو این آژانس‌ها برای هیچ کاری نذارید.

 

سالار: این قضیه‌ای که کیمیا گفت یه مشکل عمومی تو هنده. مشکلی که تمام کتاب‌های راهنمای سفر در موردش به آدم هشدار می‌دن. بارها ممکنه به آدم‌هایی برخورد کنید که در ابتدا و به ظاهر بسیار آدم‌های دوست داشتنی و خوش‌برخوردی ‌اند. بعد که کمی باهاشون گرم می‌گیرید متوجه می‌شید که تلاش دارند یه چیزی رو بهتون بندازن. تجربه نشون می‌ده که بعد از سه چهار بار دیگه خسته می‌شید و کاملا حس می‌کنید که آدم‌ها چرا می‌آن سمتتون. به محض این‌که بهشون بگین ممنون و بخواین دست‌‌به‌‌سرشون کنید هم یه جمله معروف دارن که : آی دونت وانت تو سل یو انیتینگ مای فرند!

اینجا‌ست که من توصیه می‌کنم اگر کمی حوصله دارید ورق رو برگردونید و شما تلاش کنید تا ازشون استفاده کنید. این آدم‌ها برای این‌که برادریشون رو ثابت کنند ممکنه بپرن وسط و یه تخفیف خیلی خوب براتون از مغازه یا راننده بگیرند. بذارید کارشون رو بکنند و بعد بگین که نقشه نمی‌خواین، سفر نمی‌کنین، هتل دارین و کلا به هیچ چیزی احتیاج ندارین.

 

موسیقی

 

در سفر به هند بهترین راه رسیدن به آگرا کدومه؟

کیمیا: برای رفتن از دهلی به آگرا یکی از معقول‌ترین وسیله‌ها قطاره که برای خریدن بلیتش کافیه برید طبقه‌ی دوم ایستگاه قطار الد دهلی. تکرار می‌کنم طبقه‌ی دوم ایستگاه قطار الد دهلی. شاید باورتون نشه این بازار سیاه قطارها ان‌قدر داغه که تا پای پله‌ها هم می‌آن و می‌گن جای دفتر دولت عوض شده تا نذارن برید طبقه دوم. پیشنهاد می‌کنم بلیت رو از روز قبل تهیه کنید تا برای ساعتی که می‌خواید حتما بلیت گیرتون بیاد و یادتون باشه قطار راس ساعت حرکت می‌کنه پس محض احتیاط زودتر اون‌جا باشید و تا زمان حرکت از ایستگاه شلوغ دهلی که هر طرف رو نگاه می‌کنید آدم نشسته رو زمین لذت ببرید.

اگر تصورتون از قطار سواری تو هند شبیه اون قطارهاست که همه تو عکس‌ها دیدیم و یه سری آدم از همه طرفش آویزون هستند باید بگم که تو قطار دهلی به آگرایی که من سوار شدم از این خبر‌ها نبود. مخصوصا اگه قسمت تهویه‌دارش سوار بشید می‌شه گفت مثل قطارهای خودمون بودش. با این تفاوت که مثل قطار بانکوک به چیانگ‌مای که تو اپیزود دو گفتم ازش، قطار کوپه نداره و همه همین‌جوری دور‌ هم سفر می‌کنند و اون قسمتی که تو قطار‌های ما راه‌رو محسوب می‌شه هم دو طبقه تخت گذاشتند. البته که تمیزی قطارهای تایلند کجا و این کجا. قسمت‌های بدون تهویه هم دو نوع هستند که یک مدل تخت‌دار و یک مدل اتوبوسی.

 

سالار: سیستم راه‌آهن هند جزو بزرگ‌ترین شبکه‌های راه آهن دنیاست و کلی رکورد توی این زمینه داره. حدود 1.4 میلیون نفر توش کار میکنن و با 8421 میلیون نفر مسافر در سال نقش مهمی رو در حمل و نقل هند ایفا می‌کنه. توی هند از قطارهایی که با سرعت 10 کیلومتر در ساعت حرکت می‌کنند هستن تا قطارهای سریع‌السیر و خفن و حتی نمونه‌های سوپر لاکچری.

سیستم فروش بلیت قطارشون هم به شدت منظمه و اگر بتونید فرد یا آژانسی رو پیدا کنید که اکانت داشته باشه می‌تونید از ماه‌ها قبل بلیتتون رو رزرو کنید.

برای مسیر بین دهلی تا آگرا و بالعکس حتما تلاش کنید تا قطار بوپار‌شاتابدی یا همون قطار سریع‌السیر بگیرید که مثل قطارهای اتوبوسی خودمونه و شما رو در عرض سه ساعت از دهلی می‌رسونه آگرا. قبل از گرفتن قطار هم حتما به ایستگاهش دقت کنید چون خود دهلی دست کم سه تا ایستگاه قطار مهم و پر رفت و آمد داره.

 

توی هند کلا هر وسیله‌ای که non AC یا بدون تهویه باشه به شدت داغون و غیرقابل‌تحمله. اصلا فکرش رو هم نکنید که با این قطارها سفر کنید. ادونچر و تجربه و کول‌بازی یه چیزه، این‌که شما برای کل سفرتون توان ادامه دادن داشته باشید یه چیز دیگه.

 

موسیقی

 

کیمیا: من برای رفتن به آگرا از قطار استفاده کردم اما برای برگشت تصمیم گرفتم اتوبوس رو تجربه کنم. وارد ترمینال که شدم باورم نمی‌شد این‌جا ترمینال یکی از مهم‌ترین شهرهای توریستی هنده. چند تا اتوبوس درب و داغون اون دورها ایستاده بودند و هیچ تابلویی دیده نمی‌شد. تو گیشه‌ی بلیت‌فروشی چهار نفر نشسته بودن که خوشبختانه آخرین نفری که بهش مراجعه کردیم بلد بود انگلیسی صحبت کنه و در کمال بی‌حوصلگی گفت صبر کنید یک ساعت دیگه اتوبوس دهلی می‌آد داد می‌زنه برید سوار شید. بلیت هم از راننده بخرید. خلاصه که تو یک فضای پر از خاک و خل نشستیم و هر اتوبوسی که می‌اومد از ترس جا‌موندن با کوله و بار و بندیل، دهلی گویان می‌دویدیم سمت راننده. بالاخره اتوبوس ما اومد و ما ردیف اول نشستیم. اتوبوسش این شکلی بود که جای راننده با یک در شیشه‌ای جدا شده بود و جالب بود کسانی که می‌خواستن سیگار بکشن می‌رفتند جلوی اتوبوس پیش راننده.

وسط راه هم یه ربعی ایستاد و بعد از حدود شش ساعت رسیدیم دهلی.

خوبی این جاده این بود که کلا اتوبان بود و خبری از جاده‌های داغون و رانندگی بدی که ازش شنیدیم نبود. اما در کل چیزی که باید بگم اینه که در کنار کیفیت بد جاده‌ها، رانندگی آدم‌ها هم توی هند خیلی تعریفی نداره.

 

موسیقی

 

بهترین جای اقامت آگرا کجاست؟

کیمیا: ما از ایستگاه قطار که بیرون اومدیم ان‌قدر گرسنه بودیم که فقط به پیتزا فکر می‌کردیم. یه توک‌توک گرفتیم و رفتیم خیابون تاج گنج نزدیک تاج محل. در واقع اکثر رستوران‌های معروف هم همون اطراف هستند. خلاصه بعد شام چندتا هتل دیدیم و بالاخره یک هتل چهارستاره انتخاب کردیم که قیمتش مثل هتل دهلی برای دو نفر شبی چهل دلار بود که با چونه رسیدیم به همون سی دلار دهلی. البته اصلا کیفیت هتل دهلی رو نداشت و مهم‌ترین نکته این بود که هتل دهلی ما با وجودی که وسط یکی از شلوغ‌ترین مناطق دهلی بود اما خیلی ساکت بود. اما تو هتل آگرا تا خود صبح با صدای بوق خوابیدیم.

 

حالا که صحبت از بوق شد این رو بهتون بگم که شاید اگر تو تهران یا شهرهای بزرگ زندگی می‌کنید فکرمی‌کنید به این صدا عادت دارید و این مسئله بنظرتون مهم نمی‌آد اما اگه تصمیم به سفر به هند دارید باید بشینید جدی جدی در موردش فکرکنید. باورکنید جدی دارم میگم. صدای بوق توی هند از اونی که می‌تونید تصورش رو بکنید مسئله مهم‌تریه. تصور کنید تمام جمعیتی که تو خیابون‌های شلوغ هند سوار کامیون، ماشین، اتوبوس، دوچرخه، توک‌توک و هر وسیله‌ی نقلیه‌ی دیگه‌ای می‌شن ابزار معاشرتشون بوقه. دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان. شاید باورتون نشه ولی ما چند روز بعد این‌که از هند اومدیم گذرمون به حسن‌آباد و خیابون حافظ و کلا مرکز شهر تهران خورد و مدام می‌گفتیم آخیش عجب سکوتیه اینجا.

 

موسیقی

 

سالار: آگرا سال‌های سال مرکز حکومت گورکانیان بوده و دهلی در واقع پایتخت بسیار نویی محسوب می‌شه. تاریخ این شهر با شاه‌جهان گره خورده. کسی که سال‌ها این‌جا حکومت کرد و ساختمون‌های متعددی هم ساخت.

یادتونه تو قسمت قبلی گفتم که قلعه‌ سرخ دهلی رو لازم نیست ببینین؟ دلیلش اینه که قلعه قدیمی‌تر اینجاست. قلعه آگرا بسیار جای توریسیتی و از لحاظ امنیتی مهمیه. درنتیجه سعی کنید وسایل و کیف‌هاتون رو توی هتل بذارین و بعد برین قلعه. قلعه آگرا یه ساختمون تو در تو و بسیار زیباست. جزییات معماری اون‌قدر زیاده که واقعا وقت نمی‌کنید تا همه‌ش رو ببینید. اما از چندتا تالار و ایوان که بگذرید می‌رسین به جذاب‌ترین جای قلعه یعنی ایوانی که منظره‌ای نفس‌گیر از تاج‌محل داره. منظره‌ای که برای من به شخصه هم با شکوه بود و هم غم‌انگیز. برای قلعه آگرا یک صبح تا ظهر کامل وقت بذارین و حسابی داخلش بگردین. به سنجاب‌هاش غذا بدین و از فضا لذت ببرین. یه تجربه‌ی بی نظیر و منحصر‌به‌فرد هست که فقط شما به عنوان یه فارسی زبان می‌تونید اون‌جا داشته باشید. سرتاسر بالای دروازه‌ها و دیوارها شعرهایی در وصف قلعه و شاه‌جهان و باقی پادشاهان به زبان فارسی نوشته شده که فقط شما می‌تونید بخونیدشون. برای اون دوستانی که فکر می‌کنن ما نژادپرستیم بگم که قرن‌ها زبان دیوانی و رسمی هند پارسی بوده.

 

موسیقی

 

بهترین زمان بازدید از تاج محل چه وقتیه؟

کیمیا: وقتشه بریم سراغ معروف‌ترین جاذبه‌ی آگرا یعنی تاج‌محل.

از هتل ما پیاده می‌شد رفت سمت تاج‌محل. صف ورود به تاج محل نسبتا طولانی بود و بعد از خرید ورودیه هزار روپی که به نسبت ورودیه‌های هند واقعا گرونه و عبور از صف طولانی بازرسی بدنی و وسایل، بالاخره وارد محوطه تاج‌محل شدیم. اگر صادقانه بخوام بگم بعد از عبور از دالون‌های مسجد و دیدن سقف و در و دیوارش همه‌مون متعجب مونده بودیم که همین؟

 

سالار: به همین راحتی همین؟ تاج‌محل از اون جاهاییه که ساعت‌ها باید توش بچرخین و هضمش کنین.

اما قبلش می‌خوام یه تجربه‌ی ناب دیگه رو باهاتون تقسیم کنم. آگرا یه منطقه داره به نام صدار‌بازار که بازار سنتی شهر اونجاست. ما رفتیم تا توی کوچه پس کوچه‌های بازار جولون بدیم. اونجا می‌تونید کلی مغازه رنگارنگ و جذاب ببینید که پارچه‌های ساری هندی رو می‌فروشن. سنت ساری‌فروشی‌های آگرا خیلی جذابه. فروشنده‌ها چهارزانو می‌شینن جلوتون و هر پارچه‌ای رو که شما انتخاب کنید با یه حرکت استادانه و مواج پهن می‌کنن جلوتون. اونجا بود که دخترهای گروه ما دلشون رفت و ساری خریدن و بعد ساری‌ها رو پوشیدند و رفتیم تاج‌محل. تجربه‌ی چرخیدن با اون لباس توی مهم‌ترین جاذبه‌ی هند واقعا تکرار نشدنیه.

 

موسیقی

 

سالار: برای ورود به تاج محل سه تا در وجود داره. اما من توصیه می‌کنم که از در شرقی برین. بلیت فروشی در شرقی چندصد متر قبل از ورودی اصلیه. به همین خاطر معمولا بسیار خلوت‌تر از درهای جنوبی و غربیه. بلیتتون رو که گرفتین حتما با مسئول اون‌جا وسایلتون رو چک کنید که اجازه دارین ببرین تو یا نه.

 

کیمیا: تاج‌محل یکی از نمونه‌های معماری باغ ایرانیه. داستانش رو شاید شنیده باشید که شاه‌جهان این‌جا رو به عنوان آرامگاهی برای ملکه‌ی ایرانی دوست داشتنیش یعنی ممتازمحل ساخته که موقع تولد چهاردهمین فرزندشون (بله درسته چهاردهمین) از دنیا می‌ره. ساخت بنای اولیه حدود 11 سال طول می‌کشه اما تکمیل کل مجموعه در حدود 21 سال ادامه داشته. به پول امروز چیزی بیش‌تر از 800 میلیون دلار هزینه‌ی این بنا شده. به همین دلیل و شاید به دلیل شایعه‌ای که امروزه هست که قصد داشته بدل سیاه رنگ اون رو هم اون سمت رودخونه جمونا بسازه، پسرش اورنگ‌زیب بر علیه شاه شورش می‌کنه و اون رو تا آخر عمرش در قلعه آگرا زندانی می‌کنه. دلیلی که سالار گفت منظره تاج محل از قلعه غم‌انگیزه هم همینه. چون در تمام 8 سال پایانی عمرش، اون منظره تنها چیزی بوده که شاه‌جهان از تاج محل نصیبش شده.

 

موسیقی

 

سالار: تاج‌محل هم مثل هر بنایی دیگه است و نیست. جزئیات معماری و اون سنگ‌های مرمر سفید شما رو ساعت‌ها محو خودش می‌کنه. داخل بنا و زیر گنبد اصلی قبر ممتاز‌محل و خود شاه‌جهان قرار گرفته. این روزها به دلیل ازدحام زیاد گردشگرها خیلی نمی‌تونین توی محوطه‌ی داخلی بمونین چون شما رو هدایت می‌کنند که در یک مسیر مشخص حرکت کنید و از اون سمت بیرون برید. اما تمام شکوه تاج‌محل به منظره‌ی باغ بیرونشه. این‌که شما ساعت‌ها دور این بنای عظیم قدم بزنید و در حیرت بمونید که عشق چه شاهکارهایی می‌تونه خلق کنه.

 

موسیقی

 

کیمیا: بناهای تاریخی جیپور به نسبت آگرا و دهلی از قدمت کم‌تری برخوردارن و مثلا وقتی داری جلوی هوا‌محل قدم می‌زنی انگار داری به یه ساختمون کپی نگاه می‌کنی.

سالار: ببین من به خاطر همین چیزهایی که شنیده بودم و محدود بودن وقتم جیپور نرفتم.

کیمیا: راستش خیلی چیزی رو هم از دست ندادی. اگر دهلی و آگرا رو خوب ببینید، می‌تونید از جیپور چشم‌پوشی کنید چون قیمت‌ها هم به نسبت اون دوتا شهر خیلی بالاتره. مگه اینکه بخواین برین رانتامبور به ملاقات ببرهای هندی که بحثش مفصله و بعدها می‌آیم سراغش.

 

موسیقی

 

کیمیا: برای من هند از اون جاهاییه که مرور خاطراتش خیلی شیرین‌تر از لحظاتیه که اونجا داشتم تجربه‌ش می‌کردم.

 

سالار: آره ولی با تمام اون سختی‌ها، بعد از سه سال که از سفرم می‌گذره هنور هم گاهی می‌رم سراغ عودهام و یه دونه از عودهایی رو که همراهم آوردم روشن می‌کنم و غرق می‌شم در خاطرات سفر به هند.

 

پیاده‌سازی متن: عطیه علافی