Episode 3

در قسمت سوم از فصل اول رادیو جولون سراغ کرمان رفتیم و توی کلوت‌هاش جولون دادیم. از باغ‌ ایرانی صحبت کردیم و از لذت چرخیدن در باغ شازده ماهان.
رادیو جولون کاری از سالار موسوی و کیمیا خسروی

متن اپیزود

اپیزود سه – برح‌های سکوت (سفر به کرمان)

 

کیمیا: سلااااام.

سالار: اینجا یک رادیو واسه جولون دادنه.

کیمیا: من کیمیا،‌

سالار: و من سالار.

کیمیا: قراره تجربیات سفرهامون رو با شما به اشتراک بذاریم.

سالار: محوریت رادیو جولون روی گپ و گفته، قراره یه مقصد يا يک موضوع درمورد سفر رو انتخاب کنیم و در موردش گپ بزنیم.

کیمیا: رادیو جولون قراره از واقعیت‌های سفر بگه. پوسته جذاب و رنگینش رو کنار بزنه و سفر رو اون جوری که واقعا هست نشون بده.

سالار: ما دوست داریم با هم این رادیو رو پیش ببریم، پس بیاین نظراتتون رو به ما بگین و تجربیات سفرهاتون و آداب و رسوم شهر و دیارتون‌ رو تو قسمت پسوک با ما به اشتراک بذارید.

کیمیا: حالا، وقت جولون دادنه.

 

موسیقی

 

چرا سفر به کرمان؟

سالار: کافیه یک نفر یک اشاره کوچک بکنه به سفر به کرمان، اونوقته که من دلم ‌پرمی‌کشه براش، برای میدون مشتاقیه و مسجد جامع‌اش، برای حال و هوای میدون گنجعلی‌خان، بازار و اون صدای دنگ دنگ تیشه مسگرهاش و بوی گرم اون پته فروشی‌های بالای میدون. دلم پرمی‌کشه برای پیچیدن صدا تو حموم گنجعلی‌خان و زل زدن به نور نرم و ملایم سنگ زمان. برای همینه که دوست دارم این بار از کرمون بگیم و توی کوچه پس کوچه‌هاش جولون بدیم. کیمیا دیدی چه کششی داره خاک کرمان؟

کیمیا: آره اصلا آدم رو رها نمی‌کنه. سفر به کرمان برای من یعنی ماجراجویی، یه استان پر از اتفاق جور واجور، از برف بازی وسرماخوردگی بعد آبگرم بگیر تا پیاده‌روی تو آفتاب کویر و حسرت یک قطره آب. از آسمون پر ستاره کمپ کویری شهداد تا شب‌نشینی تو خونه روستایی شفیع آباد.

 

موسیقی

 

کیمیا: من چهار دفعه سفر‌کردم به این استان و هربار طبیعت ، معماری خاص و مهمون‌نوازی مردم این استان منو غافلگیرکرده و باعث شده که من سفر کاملا متفاوتی رو تجربه کنم.

 

موسیقی

 

کیمیا: من یک توضیحی بدم، ما درمورد سفر به کرمان که میخواستیم شروع کنیم به جمع‌آوری مطالب به این موضوع برخوردیم که این استان مثل خیلی از استان‌های دیگه کشورمون واقعا از نظر جاذبه‌های تاریخی، طبیعی و فرهنگی غنیه و نمیتونیم تو یک اپیزود به همه مناطق این استان بپردازیم. پس سعی کردیم در مورد تجربه‌های خودمون و مناطقی که دیدیم بگیم. پس کرمونی‌های باحال و خون‌گرم، اگر جایی رو از قلم انداختیم ازمون ناراحت نشین. قول میدیم که برگردیم به این منطقه.

 

موسیقی

 

شهرگردی در سفر به کرمان

سالار: مثل تمام مراکز استان‌ها، کرمان هم جاییه که به روش‌های مختلف میشه بهش رسید. فرودگاه کرمان از اون فرودگاه‌های پر رفت و آمده، درنتیجه از کلی شهرهای بزرگ کشور مثل مشهد، تبریز، تهران و زاهدان و جاهای دیگه میشه به کرمان پرواز کرد. اما برای من به شخصه لذت بخش‌ترین راه دسترسی به کرمان قطاره. نمیتونم البته بگم قطارهاش خیلی تمیز و رویاییه‌ها، اتفاقا باید بگم نسبتا کثیف و قدیمی هم هست، اما درهرحال قطار وسیله ایمن و راحتیه. بهتون توصیه میکنم کل کوپه رو هم رزرو بکنید واسه اینکه اینجوری راحت‌ترخواهید بود.

کیمیا: فقط اینکه حواستون باشه اگر دارید گروهی سفر می‌کنید و قراره تو قطار شب زنده‌دار باشید ، بلیت واگن یک رو نگیرید ، چون کوپه رییس قطار و راننده کمکی اونجاست و بهتره مزاحم هم نشید.

 

سالار: شهر کرمان به عنوان مرکز استان ساختار مدرن و امروزی خودش رو پیدا کرده اما میشه گفت منطقه موردعلاقه اهل سفر، مرکز شهر و دور و بر بازار گنجعلی‌خانه که سبک سنتی خودش رو حفظ کرده. میتونید از میدان گنجعلی‌خان وارد بشید و توی بازار قدم بزنید. از حموم گنجعلی‌خان که یکی از بهترین و سالم‌ترین حمام‌های قدیمی ایرانه بازدید کنید و بعد راه‌تون رو ادامه بدید به سمت مسجد جامع و میدان مشتاقیه. توی بازار هم اگر گشنتون شد میتونید برید چای‌خونه‌ی وکیل و در یه فضای کاملا سنتی استراحت کنید. به نظرم خوبه که کمی وقت بذارید و برید به سمت شرق شهر و گنبد جبلیه یا گنبد گبری رو هم ببینید که یه معماری هشت وجهی سلجوقی داره و حتی خیلی‌ها قدمتش رو به زمان قبل از اسلام میرسونند.

کیمیا: به نظرم یک کم از بازار کرمان سریع رد شدیم. بذار اینجوری بگم که به نظرمن فرهنگ واقعی مردم رو میشه تو دل بازار سنتی هر شهر دید. برا همینه که من هر شهری میرم حتما چند ساعتی رو صرف گشت و گذار تو دل بازارش میکنم، البته نه از اون گشت وگذارهای کلیشه‌ای خانم‌ها که همه‌جا با یک طنز نه چندان خنده‌داری بهش اشاره میشه. من فکر میکنم حداقل یه نصفه روز وقت بذارید برای بازار کرمان و حسابی تو ادویه فروشی‌هاش، بازار مس گرهاش، شیرینی فروشی‌ها و البته جذاب‌ترین قسمتش برای من “پته فروشی‌هاش” جولون بدین. پته یکی از معروف‌ترین صنایع دستی کرمانه. پارچه زمینه پته پارچه‌ای ضخیم و پشمیه به اسم عریض که هنرمندهایی که کارشون اینه با کمک سوزن و بدون نقشه در واقع از حفظ، نقش و نگار ذهنیشون رو به وسیلهٔ بخیه‌های نخی رنگی روی اون میدوزند.

 

موسیقی

بیشتر بخوانید: سفر به جزایر رنگارنگ هرمزگان

سیرج، روستای کوهستانی در سفر به کرمان

سالار: معمولا اولین تصویری که از شنیدن اسم کرمان یاد آدم میاد یه کویر بی‌آب و علفه که گرما توش بیداد می‌کنه. اما کافیه وسطای تابستان یک سری به سیرچ بزنید تا متوجه بشید که کرمان فقط خشکی نیست.

کیمیا: دقیقا. اوم، البته شاید بهتر باشه بگم صحیح میفرمائید چون چند تا کارت زرد گرفتیم که میگن که زیاد ما میگیم دقیقا.

سالار: دقیقا.

کیمیا: سیرچ یک منطقه کوهستانی و ییلاقیه که همونجور که گفتی با تصور عموم از کرمان به عنوان یه استان گرم و خشک کاملا متفاوته، من خاطره یه برف بازی و تیوب سواری حسابی رو تو این منطقه دارم و عجیب‌ترین قسمتش موقعی بود که با دست و بال خیس بعد از برف بعد سی کیلومتر رسیدیم به کویر. اینجوری بگم که اگه رفتید اونجا مراقب باشید‌ترک نخورید.

 

موسیقی

 

کیمیا: باید توی باغستان‌های سیرچ قدم بزنید تا بفهمین من چی میگم. به نظر من اگر یک‌بار انار سیرچ رو چشیده باشید مزه‌اش برای همیشه تو دهنتون می‌مونه. سیرچ یه روستاست که بخش زیادی از کودکی‌های من و شما از دلش نشات گرفته. قصه‌های مجید رو یادتونه؟ نویسنده اون داستان یعنی استاد مرادی کرمانی اونجا متولد شده. توی این ده یه درخت هست که سالهاست همونجا جا خوش‌کرده. اما این درختی که میگم یه درخت معمولی نیست. یه‌ اثر طبیعی – ملیه و برای کل کشورمون یه میراث محسوب میشه. سرو سیرچ یکی از سه سرو کهنسال ایرانه که قدمتش به بیش از چند هزار سال میرسه. اینکه میگن بیش از چند هزار سال به‌خاطر اینه که عددهای مختلفی هست اما هیچ کدومش موثق نیست. برای منی که هر سه سرو ملی ثبت شده ایران رو دیدم میتونم بگم که سرو سیرچ وحال وهوای اطرافش بسیار گیراتر و تاثیرگذارتر از سروهای ابرکوه و هرزویله.

یه چیزی دیگه اینکه حیفه تا سیرچ برین و آبگرمش رو که در ارتفاع 1500 متری از سطح دریاست رو امتحان نکنید، باید بگم که تمییزی و مرتب بودن اونجا بیشتر از سطح انتظارم بود و همین باعث شد انقدر موندم اونجا تا حسابی گرم شدم و با اولین بادی که بهم خورد حسابی سرما خوردم.

 

موسیقی

 

سالار: اما توصیه ما اینه که با تموم سختی، از سیرچ دل بکنید و راهی بشید به سمت شهداد. شهداد آخرین ایستگاه شما قبل از وارد شدن به لوته.‌ آخرین منزلگاه کاروان‌های قدیمی که به سمت نِهبندان و سیرجان میرفتند. از شهداد که رد بشید کویر بهتون سلام میکنه. توی مسیر و درست کنار جاده میتونید گلدان‌های کویری یا نِبکاها رو ببینید و متوجه بشید که یه درخت گز برای زنده موندن تا کجاها تلاش میکنه. بعد توی کویر پیش میرید و پیش میرید تا توی دوردست یه شهر قدیمی کم کم پیدا میشه. دیدن این شهر با آسمون خراش‌های بلندش از دور تجربه وصف نکردنی و حیرت انگیزیه. تازه وقتی به اندازه کافی بهش نزدیک‌شدین متوجه میشین که این آسمون خراش‌ها از جنس فولاد و شیشه سرد و بی روح نیستند. بلکه از جنس خاک گرم و با اصالت کویرند.

 

موسیقی

 

کلوت‌های شهداد، برج‌های سکوت

کیمیا: جذاب‎ترین جاذبه‌ی این استان برای من کلوت‌های شهداده. این کلوت‌ها ساختارهای عجیب وغریب و نامنظمی‌اند که در اثر فرسایش بادی و آبی به وجود اومدند. شاید باورتون نشه ولی این فضایی که دارم براتون توصیف می‌کنم در حدود 80 کیلومتر عرض و 145 کیلومتر طول داره. تجربه من اینجوری بود که اولین‌باری که وارد کلوت‌ها شدم بدون اغراق میگم که نفسم‌ بند اومد. از دوستام جدا شدم و مدت‌ها راه رفتم و بهترین حس دنیا رو تجربه کردم، اونقدر خوب که سال بعدش برای یک پیاده روی چهل کیلومتری دوباره برگشتم کلوت و یکی از بهترین‌ترکینگ‌های زندگیمو تجربه کردم.

 

موسیقی

 

سالار: ببین من هم هر دفعه میرم توی کلوت‌ها، همراهان رو میذارم و تنها میرم تا جایی که میتونم دور میشم. روی یه کلوت میشینم و از صدای باد و سکوت بی‌نظیر اونجا لذت میبرم. دیدن غروب خورشید توی کلوت‌ها و البته دیدن ستاره‌هایی که، یکی یکی از آسمون خودنمایی میکنن ازاون لحظه‌های ناب زندگیه.

 

موسیقی

 

گرم‌ترین نقطه کره زمین در کویر لوت

سالار: اما یکی از نقاطی که همیشه برای توریست‌ها جذابه، یه بیابون بی‌آب وعلفه که در میانه راه شهداد به نهبندان قرار داره. گندم‌بریان یک منطقه است که پوشش سیاه رنگ بازالتی داره و معروفه که گرم‌ترین نقطه دنیاست و حیات توش وجود نداره و این‌ها، چیزی که متاسفانه درست نیست. اولا که این نقطه سال به سال عوض میشه، اما داستان این لقب گرم‌ترین نقطه دنیا از اینجا شروع میشه که بین سال‌های 2003 تا 2009 یک تحقیق هفت ساله انجام میشه که توی اون، منطقه چاله مرکزی لوت 5 سال رکورد گرم‌ترین سال رو داشته و با ثبت دمای 70.7 درجه سانتیگراد در سال 2005 هنوز هم رکورددار محسوب میشه. بعدها متاسفانه یکی از چهره‌های مشهور طبیعت‌گردی در تلویزیون به اشتباه اسم گندم‌بریان را برد و از اون پس این غلط علمی بین مردم دست به دست میشه.
چاله مرکزی لوت نه تنها در شمال شهداد نیست بلکه در فاصله 75 کیلومتری شرق شهداده که رسیدن بهش بسیار کار سختیه. چون میدونم خیلی‌ها این نکته براشون مهمه من خواهش میکنم که مقاله گرم‌ترین نقطه زمین رو در سایت earthobservatory.nasa.gov مطالعه کنند یا صحبت‌های دکتر کردوانی رو در این باره جستجو کنند.

کیمیا: اگه دوست دارید حال وهوای کویر و کرمان رو بهتر تجربه کنید پیشنهاد می‌کنم فیلم خسته نباشید که صداشو ابتدای اپیزود شنیدیم رو ببینید. به‌نظرم یکی از خوش ساخت‌ترین فیلم‌هاییه که در زمینه گردشگری ساخته شده و داستان توریست‌هاییه که تو گرمای تابستون اصرار دارن کلوت‌ها رو ببینند.

 

موسیقی

 

شهر ماهان و باغ شازده در سفر به کرمان

سالار: حالا که از زیبایی‌های کویر لوت حسابی سیراب شدیم، بهتره بریم یه جایی که باز هم متحیر بشیم.

جاده جنوب رو از کرمان بگیریم و سی کیلومتر بریم پایین‌تر تا برسیم به شهر ماهان. اینجاست که می‌تونیم یکی از معروف‌ترین باغ‌های ایرانی و شاید زیباترینشون یعنی باغ شازده ماهان رو ببینیم که مثل یک نگین سبز می‌درخشه. اگر عکس‌های هوایی اون منطقه رو ببنینین متوجه میشین که منظورم از نگین سبز چیه. اونجا یک منطقه خشک و لم یزرعه و یهو یه مستطیل سبز اونجا هست که درخت‌هاش سر به فلک کشیدند.

 

موسیقی

 

کیمیا: باغ شازده ماهان یک باغ پلکانیه که عمارت کلاه فرنگیش در یک سوم انتهایی و بالایی باغ قرار گرفته. از سردر باغ که وارد میشی یک جوی آب بزرگ روبروته که تا خود عمارت ادامه داره. دو طرف هم مسیر پیاده‌رویه که کنارش درخت‌های تنومند و کهنسال قد علم کرده‌اند. بهتون پیشنهاد می‌کنم که حسابی برای این باغ وقت بذارین و توش قدم بزنید و اگر دوست‌داشتین غذاهای کرمانی رو توی سفره خونه بالای باغ امتحان کنید.

این باغ‌ نمونه اعلای معماری باغ ایرانیه. خیلی‌ها معتقدند که باغ ایرانی یک نمودی از بهشت تو فرهنگ ایرانیه.صحبت از باغ ایرانی خودش یک اپیزود مجزا میخواد اما اگه بخوام بطورخلاصه بگم المان‌های اصلی باغ ایرانی جوی آب وسط باغ و درخت‌های انبوه دو طرفه که منتهی میشه به بنای اصلی و یک خصوصیت دیگه که وقتی وارد باغ میشید خیلی جلب توجه می‌کنه تقارنیه که تو معماری دیده میشه.

 

موسیقی

 

سالار: اما به نظرم حیفه که توی سفر به کرمان تا ماهان بیایم و سری به شاه نعمت‌الله‌ولی نزنیم. من خیلی مسجد و آرامگاه و حرم رفته‌ام، اما به جرات میتونم بگم که آرامگاه شاه نعمت‌الله‌ولی آرامش‌بخش‌ترینشون بوده برام. خشت به خشت اینجا رو انگار با انرژی مثبت‌ و حال خوب ساختند.

 

موسیقی

 

کیمیا: ببین من برعکس تو خیلی آرامگاه و حرم نرفتم ولی این آرامگاه از اون جاهایی بود که واقعا بهم حس خوب داد.

سالار: شاه نعمت‌الله‌و‌لی از بزرگان تصوف بوده و سرسلسله دراویش نعمت اللهی محسوب میشه. مقبره‌اش در زمان صفوی ساخته شده و چندین صحن مختلف داره که حتی خیلی‌ها این صحن‌ها رو مراحل عرفان میدونند یعنی میگن که باید از این صحن‌ها مثل مراحل عرفان رد بشی تا به خود مزار شاه نعمت الله برسی.

 

موسیقی

 

سالار:کاشی‌کاری‌های آبی داخل حرم بی‌نظیرند اما به نظرم بهترین‌جا، اتاق چله‌نشینی خود شاه‌نعمت‌الله است که درش معمولا بسته است. بگردید دنبال کلیددار حرم و ازش بخواید در رو براتون باز کنه و یادتون نره که حتما هم از خجالت زحماتش دربیاید.

 

موسیقی

 

ارگ راین

کیمیا: یک کم دیگه بریم سمت جنوب تا برسیم به شهر رایِن و ارگ راین. این ارگ یکی از بزرگ‌ترین بناهای خشتی جهانه و در واقع یکی از دژهای فرمانروایی بوده. یک بنای زیبای مربع شکل که دور تادورش با دیوارها و برج‌هایی به ارتفاع ده متر محصور شده‌ و نکته جالبش اینه که تا همین 200 سال پیش هم قابل سکونت بوده. پیشنهاد می‌کنم یه تایمی رو بذارید برای اینکه که تو کوچه‌های تو در تو و پله‌های جالب و بعضا مدورش یه گشتی بزنید.

اما برای من که عاشق طبیعتم مهم‌ترین نکته ارگ راین اینه که دید بسیار خوبی به کوه هزار که بلندترین کوه استانه داره، باید بگم که این کوه اونقدری جذاب هست که وقت بذارید و بعد بیست دقیقه‌ برسید به آبشار راین که تو دامنه این کوه.

نکته جالبش اینه که به دلیل شیاری که تو محل ریزش آب وجود داره ، حرکت کردن پشت آبشار یک تجربه خیلی خاصه ، مخصوصا تو زمستان که یه جورایی تبدیل به یخ نوردی میشه.اینجوری بگم که ما که تو زمستون رفتیم آبشار راین عملا آبشاری ندیدیم و کلا یخ زده بود که همینم خاص‌ترش می‌کرد. جالبه که مسیر اصلی صعود به قله از دامنه روبروی همین آبشار شروع میشه.

 

موسیقی

 

ارگ بم، بزرگ‌ترین بنای خشتی جهان 

سالار: بم برای ما هم نماد غروره و هم حسرت. بعید میدونم هیچکدوممون صبح روز پنجم دی رو فراموش کنیم. روزی که دل تمام ایران همراه بم لرزید. اما برای من به شخصه این اتفاق نقطه عطفی بود برای نمایش همدلی تمام مردم ایران. اون بسیج عمومی برای کمک کردن به بم فکر میکنم کم سابقه بوده باشه.‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌

من همیشه میگم یکی از بهترین نمادهای این همدلی توی اون زمان یه کنسرته. کنسرتی که سه استاد تمام موسیقی ایرانی توی اون کنار هم نشستن و تجربه ای رو ساختند که به نظرم دیگه هیچ وقت تکرار نخواهد شد. بعید میدونم جادوی کمانچه کلهر و تار علیزاده و افسون صدای شجریان بار دیگه یک‌جا جمع بشن. اگر موافقید به یه قسمت از کنسرت “همنوا با بم” گوش کنیم:

 

موسیقی به یاد بم

 

کیمیا: اما اون اتفاق باعث یه حسرت ابدی هم شد. ارگ بم که به قولی بزرگ‌ترین بنای خشتی جهان بود تقریبا به طور کامل فروریخت. اهمیت این بنا اونقدر زیاد بود که تو همون بحبوحه ماجرا کلی کشور دیگه به همراه یونسکو اعلام آمادگی کردند تا اون رو بازسازی کنند. فرانسوی‌ها و ایتالیایی‌ها و ژاپنی‌ها خیلی کمک‌مون کردند تا بخش اصلی ارگ رو بازسازی کنیم.

ارگ بم یه شهر باستانیه که مثل تمام قلعه‌های باستانی از دو بخش مرکزی حاکم نشین و شارستان که محل زندگی رعیت بوده تشکیل شده. قلعه مرکزی در بالاترین نقطه قرار گرفته و امروزه نسبتا بازسازی شده. البته که هنوز تا رسیدن به اون شکوه سابق کلی کار مونده.

سالار: توی سفر به کرمان اگر سر و کارتون به ارگ بم افتاد، سراغی از استاد محمود توحیدی بگیرید. کسی که تقریبا تمام عمرش رو پای ارگ گذاشته و کنار تمام باستان شناسایی که اونجا رو کاوش کردند کار کرده. هنوزم وقتی از ارگ حرف میزنه چشماش پر از اشک میشه. اگر دیدینش ازش بخواین از شعرهاش براتون بخونه.

 

موسیقی

 

موسیقی کرمان

فواد: سلام من سید فواد توحیدی هستم پژوهشگر موسیقی نوایی. اولا که می‌دونین کرمان پهناورترین استان ایرانه و این باعث شده که مراکز اقلیمی خیلی باهم فاصله داشته باشن و این فاصله باز باعث می‌شه که شباهت‌های کمی داشته باشند موسیقی‌هاشون باهم، سازبندی‌هاشون، گردش ملودیک‌شون و حتی گویش اشعارشون و شما هرجای ایران رو نگاه کنی تقریبا موسیقی‌شون یک‌دسته، حالا به‌غیر از خراسان که به هرحال دوتا ناحیه‌اش موسقی‌هاشون خیلی متفاوته بقیه جاهارو نگاه کنی خیلی یک دسته ولی کرمان اینجوری نیست. موسیقی هر منطقه با موسیقی منطقه دیگه متفاوته و برای همین نمی‌تونیم موسیقی واحدیرو برای نماد موسیقی کرمان درنظر بگیریم. درمورد تنوع موسیقی کرمان که گفتم واقعا در ایران بی‌بدیله باید بگم بیش از 35نوع ساز محلی ما در کرمان داریم که بعضی از اون‌ها نه تنها در کشور بلکه در دنیا منحصربه‌فردن، سازهایی مثل چوقورو، جاریک، سورنای گِلی و سازهای دیگه و جالب اینه که بدونین بیش از 30 نوع رقص محلی در کرمان رایج که واقعا اون‌ها هم منحصربه‌فردن مثل رقص قالی، رقص چراغ‌تور، رقص کلم‌پر، انواع چاپ و ناچ، دست به کمر، مجسمه. بعد از رقص‌ها به موسیقی عاشقانه و‌ سوباوا هم می‌رسیم که باز تنوع فوق‌العاده‌ای دارن، آقای محمدرضادرویشی و آقای منوچهرآتشی معتقدند که کرمان ریشه تمام شروه‌خوانی‌ها و غریبی‌خوانی‌ها به استان مجاور خودش و حتی تا بوشهر تنوع فوق‌العاده‌ای دارن اون‌ها یعنی شاید ما بیش از 40 نوع غریبی‌خوانی در استان کرمان داریم. یا وقتی کسی فوت میکنه آوازهایی میخونند خانم‌ها که بهش میگن مورک که خیلی شبیه موری‌خوانی‌های باستانی غرب کشوره. موسیقی حماسی هم در کنار منظوم‌های محلی حضور پررنگی دارن، امسال در جشنواره موسیقی نوایی ایران که مربوط به منظوم‌ها بود کرمان بیش‌ترین نوع منظومه‌رو داشته در ایران. سپاس از شما، یاحق.

 

موسیقی

 

 

مهمان‌نوازی کرمانی‌ها

کیمیا: ببین علاوه همه این جاذبه‌های تاریخی و طبیعی که گفتیم، پررنگ‌ترین شاخصه کرمان تو ذهن من مردمشن. مردم مهمون‌نواز و خونگرمی که من ازشون خاطره خوب خیلی دارم، اما یکی از به یادموندنی‌تریناشون بذار برات بگم.تقریبا چهار سال پیش روز آخر سفر به کرمان ما بلیت قطار برای برگشت به تهران حوالی شش عصر بود و چند روزی که سفر بودیم دیگه خیلی خسته بودیم و درواقع نهاررو که خوردیم دیگه همونجا نشست کردیم تو رستوران و همینجوررو تخت‌های رستوران ولو بودیمو با هم معاشرت می‌کردیم و اصلا حواسمون به اطرافمون نبود. یه مدتی گذشت هی دیدیم برامون میوه میارن ، شیرینی میارن ، ما هم از هفت دولت آزاد برمیداشتیمو فکر میکردیم صاحب رستوران میفرسته که آخرش پول تخت اشغال شدش رو باهامون حساب کنه دیگه، یک کم دیگه که گذشت برامون قوّتو آوردن و فکر کردیم این دیگه شوخی نداره تازه دوزاری‌مون افتاد که ما وسط مهمونی خونوادگی جا خوش کردیم. حالا قضیه چی بود یک خونواده کل طبقه پایین رستوران رو از یک ساعتی برای مهمونی به دنیا اومدن بچشون رزرو کرده بودن و اومدن دیدن ما با کوله‌هامون اون وسط نشستیم دیگه بهمون چیزی نگفتن و ازمون مثل مهمونای خودشون پذیرایی کردن و خلاصه یک خاطره خیلی خوب از سفر به کرمان برای ما ساختن.

 

موسیقی

 

سالار: همراه‌های رادیو جولون میدونن که ما یک قسمت داریم به اسم پسوک که صدای شنوده‌هامون رو اونجا پخش می‌کنیم، با تشکر از همه کسایی که برامون فایل صوتی فرستادن بریم باهم پسوک این اپیزودرو که آیدا برامون فرستاده بشنویم.

 

موسیقی

 

آیدا: یکسری کلمات و یک‌سری اصطلاحات و یک‌سری چیزا هست که فقط مال خود خود کرمونه یعنی مال کوت کوت کرمونه شما به‌غیر کرمون هیچ‌جا دیگه نمی‌تونی اینارو بشنوی اصلا نمی‌فهمن چیزَ این‌ها، یکی مثلا مسافت. مثلا می‌خوایم بگیم فلان جا رفتیم مثلا تهرون خیلی راه‌ش دیر بوده خیلی تهرون دیره خیلی، یا مثلا می‌خوایم بگیم ساعت 8 واییی بووو چقد دوره ساعت 8 نه‌بابا خیلی دوره، توجه کردین؟ یا مثلا، مثلا میخوان بگن ناخن و انگشت، ناخن و انگشت، شما به چی میگین ناخن؟ ناخن به اونی که با ناخن‌گیر ناخن‌تونو کوتاه می‌کنین. انگشت به اونی میگن که انگشتر میره توش. ولی تو کرمون برعکسه بعله کاملا برعکسه. شما به اونی که انگشت میره توش میگین ناخن میگن ناخن‌تو بده بعد به اونی که میخوان بگیرن کوتاه‌ش کنن میگن انگشت‌گیر ناخن‌گیر نیست اون انگشت‌گیره. بعله ای‌طور.

 

موسیقی

 

خوراک‌گردی در سفر به کرمان

کیمیا: و اما غذاهای کرمانی، قبل اینکه بریم سراغ غذاها، باید بگم که ادویه‌های کرمونی بسیار خاصن و همین باعث میشه که مزه غذاها تو کرمان واقعی‌تر باشه. معروف‌ترین ادویه‌شونم که دیگه گفتن نداره ، همتون با زیره کرمونی و زیره پلو آشنا هستین دیگه.

سالار: زیره پلو حکم همون خاچاپوری گرجستان و پَدتای تایلند رو داره دیگه؟

کیمیا: اجازه دارم بگم دقیقا؟

سالار: نه نه قرار شد بگی صحیح است.

کیمیا: صحیح است، یکی دیگه ازغذاهای معروف که با زیره درست میشه آبگوشت زیره هست که یه خورده با تصور ما از آبگوشت فرق داره ، چون توش حبوبات نداره و‌ترکیب اصلیش گوشت و زیره و رب و ادویه هست.البته راستش من چون هیییچ علاقه‌ای به زیره ندارم، هرکاری می‌کنم نمیتونم با هیجان بیشتری از غذاهای زیره‌دار صحبت کنم.

 

موسیقی

 

سالار: همه دوستای کرمونی و حتی غیرکرمونی من میدونند که من چه ارادتی به بزقرمه دارم. حالا این بزقرمه چیه؟ یه چیزیه شبیه به کشک بادمجون که مواد اصلیش نخود، کشک، زعفرون و ایناس که با گوشت بزقرمه شده روش سرو میشه. این‌ترکیب یک کم بنظر بی ربط میاد اما طعمش اونقدر خوبه که بهتون قول میدم هروقت بگن کرمان یاد بزقرمه خواهید افتاد.

کیمیا: از طعم لذت بخش شیرینی‌های سنتی کرمانم مثه کُلمپه، حاج‌بادامی دیگه نگم براتون.علاوه بر همه این شیرینی‌های جذاب باید درمورد قوّتو هم بگیم که یک پودر خوراکیه که انواع مختلفی داره و بسته به نوعش‌ترکیبی از نارگیل، شکر، سیاه‌دونه، هل،گشنیز و هر دونه معطری که فکر کنید و تو مهمونی کرمونی پذیرایی با قوّتو خیلی مرسومه.

یکی دیگه از خوراکی‌های جذاب استان کرمان که حتما باید تو سفر به کرمان تجربه کرد و من تو سیرجان تجربه کردم فالوده کرمانی بود ، تاکید می‌کنم کرمانی.

دلیل تاکیدمم اینه که من ماموریت رفته بودم سیرجان و یک استوری از این فالوده گذاشتم تو اینستاگرامم و نوشتم فالوده سیرجانی و هزار تا دایرکت از رفقای کرمونی گرفتم که تاکید می‌کردن این فالوده کرمانیه.

حالا دلیل خاص بودن این فالوده چیه اینکه عوض اینکه رشته‌های دراز نشاسته ‌رو به عنوان فالوده بهت بدن ، یک کاسه سوپ‌طور حاوی یه عالمه دونه گرد نشاسته تحویل می‌گیری که خیلی هم خوشمزست.

 

موسیقی

 

کیمیا: اما دو تا نکته منفی در سفر به کرمان هزینه اقامت و حمل و نقل‌شه. برای اقامت تو این استان مثل همه شهرهای بزرگ هتل‌ها و مهمونخونه‌های متفاوتی هست که راستش وقتی قیمت هتل‌ها و کیفیت‌هاشون رو چک می‌کنی یک مقداری شاخ درمیاری.

سالار: ببین از اونجایی که کرمان و مخصوصا شهر ارگ جدید یه منطقه صنعتی و پر رفت و آمد محسوب میشه، هتل‌ها اکثرا پرن و پر هم نباشند قیمت بسیار بالایی دارند. درنتیجه به نظرم بهترین راه توی سفر به کرمان، اقامت توی خونه‌های بومگردیه که این روزها توی اکثر جاهای استان میشه پیداشون کرد.

کیمیا: درباره حمل و نقل هم میتونم بگم که مخصوصا اگر بخواید برید شهداد و کلوت‌ها رو ببینید مجبورید یه ماشین دربست کرایه کنید که خب یکم گرون در میاد. پس شاید بشه گفت سعی کنید گروهی برید اون سمت که هزینه‌ها براتون سرشکن بشه.

 

موسیقی

 

کیمیا: میدونی سالار از وقتی نوشتن این اپیزود رو شروع کردیم من حتی شبا هم خواب کلوت میبینم.

سالار: دقیقا منم احساس میکنم که کلوت‌های کرمان صدام میکنن… پایه ای بریم کرمان؟

 

پیاده سازی متن: فاطمه آقائی