رادیو جولون- اپیزود بیست و پنجم - سفر در قرنطینه
متن اپیزود
سفر به منطقه ایندوچاینا – قسمت اول – سفر به مالزی، سنگاپور و تایلند
کیمیا: سلام
سالار: اینجا یه رادیو واسه جولون دادنه
موسیقی
کیمیا: من کیمیا خسروی هستم و به همراه سالار موسوی بیست و نهمین اپیزود رادیو جولون رو تقدیمتون میکنیم.
ما توی رادیو جولون هردفعه در مورد یه مقصد یا یه موضوع مرتبط با سفر و گردشگری صحبت میکنیم. تاحالا با هم توی مقاصد زیادی مثل هند، روسیه، وین، کرمان و کلی مقصد داخلی و خارجی دیگه جولون دادیم. گاهی اوقات هم رفتیم سراغ موضوعات مرتبط با سفر که دغدغه خیلی از ماست، مثل سفر اصولی و ارزان، سفر تنهایی، هیچهایک و کلی موضوع دیگه. در کنار پادکست میدونید که به تازگی وبسایت رادیو جولون به آدرس Radiojouloun.com هم راه افتاده و محتوای صوتی و متنی همه اپیزودها به همراه کلی مطلب دیگه مرتبط با سفر رو میتونید اونجا ببینید.
سالار: حقیقتش اینه که بعد از سهتا اپیزود که مفصل درباره قرنطینه و staycation و همه تفریحاتی که میتونستیم توی خونه انجام بدیم، صحبت کردیم، دیدیم دل خودمون هم واسه یه سفر درست و حسابی تنگ شده. البته که هنوز نمیتونیم پاشیم بریم سفر، اما حداقل میتونیم از به مقصد جذاب سفر حرف بزنیم که به همین خاطر تصمیم گرفتیم که این اپیزود رو به یه مقصد اختصاص بدیم که بشینیم با هم از سفر گپ بزنیم. بالاخره که این کرونا دست از سرمون برمیداره و اون موقع است که سفرها دوباره شروع میشه.
پس دیدیم که چه بهتر که بریم سراغ جایی که ما ایرانیها راحتتر میتونیم بهشون سفر کنیم. بعد دیدیم که خب شاید به جای اینکه فقط یه کشور رو معرفی کنیم، بیایم یه منطقه رو معرفی کنیم که خودش شامل چندتا کشور میشه و میتونه مقصد خوبی باشه برای یه سفر حسابی. توی این اپیزود میخوایم راه و چاه سفر به منطقه ایندوچاینا یا همون هندوچین رو با هم مرور کنیم.
با شنیدن این اپیزود میتونید حالوهوای کشورهای مختلف این منطقه رو متوجه بشید و بعد تصمیم بگیرید که کدوم مقاصد رو تو سفرتون بگنجونید.
کیمیا: برای اینکه کامل با حال و هوای این کشورها آشنا بشید اول تصمیم گرفتیم یه کلیاتی از هرکشور بهتون بگیم، اما خوب درمورد هرکشور که میخواستیم بنویسیم هی میدیدیم حیفه یه سری مطالب رو که توی تصمیمگیریهاتون تاثیرگذاره نگیم و خلاصه این شد که محتوای اپیزود خیلی طولانی شد و برای همین تصمیم گرفتیم داستان ایندوچاینا رو توی دوتا اپیزود براتون بگیم. اپیزودی که الان میشنوید اپیزود اوله و اپیزود دوم رو به فاصله یک هفته بعد میتونید بشنوید.
موسیقی
سالار: اسپانسر این قسمت رادیو جولون، ترکیش ایرلاینه. طبیعتا یکی از بزرگترین ایرلاینهای دنیا که بیش از هر ایرلاین دیگهای به کشورهای مختلف پرواز میکنه نیاز به معرفی اونچنانی نداره، ترکیش ایرلاینز در حال حاضر به بیش از 126 کشور مختلف پرواز داره. برای من به شخصه مهمترین عاملی که اون رو از هواپیماییهای دیگه متمایز میکنه، کیفیت خدماتیه که در طول پرواز به مسافرینش ارائه میده. من به جز چندتا سفری که با ترکیش ایرلاینز به خود ترکیه داشتهام، دوتا سفر طولانی هم با این خط هوایی رفتم. یکی سفرم به آمریکای جنوبی و یکی هم به همین منطقه ایندوچاینا. توی هر دوتا پرواز، کیفیت خدماتی که گرفتم واقعا تحسینبرانگیز بود. هواپیماهای مدرن و ایمن، صندلیهای با جای پا معقول و فاصله استاندارد و از همه مهمتر تیم خدمات که بسیار حرفهای و خوشبرخورد هستند و من در تمام طول پروازهای 13 و 15 ساعتهام ندیدم لبخند از لبشون محو بشه. واسه من شکمو، غذاهاشون هم نقطه مثبتی محسوب میشه چون به ذائقه ما نزدیکتره و مشخصه که با ظرافت و دقت خاصی حاضر شده و علاوه بر همه اینها سیستم سرگرمی داخلی هواپیما هم هست که پر از فیلم، موسیقی و سریال و مستندهای بهروزه و باعث میشه در طول سفر حوصله آدم سر نره.
اگه از خود فرودگاه استانبول با اون معماری بینظیر و فضای ۵۶۰۰ متریش بگذریم، من تو سفرم به هندوچین این شانس رو داشتم که لانج اختصاصی بیزنس ترکیشایرلاین رو تجربه کنم که هرچی از خفن بودنش بگم کم گفتم؛ درست مثل این بود که زمان ترانزیت رو توی یه هتل ۵ ستاره با خدمات فوقالعاده گذرونده باشم. خلاصه که برای من به شخصه ترکیش همیشه گوشه ذهنم اولین انتخابه.
ایندوچاینا یا هندوچین کجاست؟
کیمیا: قبل اینکه بریم سراغ اینکه بهتون بگیم ایندوچاینا دقیقا شامل چه کشورهایی میشه، این رو بگم که موقعی که داشتیم محتوای اپیزود رو مینوشتیم، برای اینکه یه سِرچی هم توی محتواهای فارسی کرده باشم، به فارسی گوگل کردم و توی 8 صفحهای که گوگل بهم پیشنهاد داد حتی یک مطلب، تاکید میکنم حتی یک مطلب درست درمورد اینکه این منطقه واقعا کجاست، وجود نداشت! تا چند صفحه اول که فقط تبلیغ تور ایندوچایناست که شامل دو سه تا از کشورها میشه و یکی دوتا مطلب هم اون وسطها برای پروموتکردن تورها بود که اطلاعاتشون هم غلط بود.
سالار: این که این منطقه چیه و کجاست از لحاظ جغرافیدانها و دریانوردها یه مشکل قدیمی بوده. این بود که اوایل قرن نوزدهم، یه جغرافیدان فرانسوی دانمارکی پیشنهاد داد که به این تکه از دنیایی که میخواستند برند مستعمرهاش کنند، بگند ایندوچاینا یا همون هندوچین خودمون. چی شد؟ به نظرم همین الان گوگلمپ رو کنار دستتون بازکنید تا دقیقا متوجه بشین که دارم درباره کجا حرف میزنم. این هندوچین که میگیم یه شبهجزیره بزرگه که بین اقیانوس هند و اقیانوس آرام قرارگرفته. اما اگه بخوایم اسمهای محلیتر بهکارببریم میشه بین خلیج بنگال و دریای چین جنوبی.
بذارید همین اول کار بگم که اینروزها توی منطقه هندوچین چه کشورهایی قرارگرفتند؛ میانمار، تایلند، لائوس، کامبوچ، ویتنام و مالزی. دلیل اینکه به این کشورها میگن هندوچین، به خاطر تاثیر عمیق و گستردهاییه که این دوتا ابرفرهنگ آسیایی روی مردم، زبان و فرهنگ این منطقه گذاشتند. حالا هرکدوم به یه نسبت. مثلا تاثیر فرهنگ هندی توی میانمار و تایلند و مالزی بیشتره، اما تاثیر فرهنگ چینی توی ویتنام خیلی بیشتره. به همین خاطر با اینکه این کشورها ممکنه از خیلی لحاظ شبیه به همدیگه باشند اما هرکدوم ویژگی ها و جذابیتهای خاص خودشون رو دارن و واسه همینه که سفربروهای حرفهای جهان نه یکبار، که چندینبار به این سرزمین عجیب سفر میکنند تا بتونند همهجاش رو ببینن و درک کنن.
برای سفر به ایندوچاینا به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
کیمیا: خوب حالا که جغرافیمون قوی شد و تصورمون از ایندوچاینا کشورهایی مثل هند و چین نیست، بریم سراغ ماجرای سفر به این کشورها. احتمالا خیلی از شماها به این کشورها سفر کردید یا دوروبرتون کسایی رو میشناسید که به این کشورها سفر کردهباشند، اما چرا تب و تاب سفر به این کشورها بین ما ایرانیها انقدر داغه؟
یکی از مهمترین مسائل بحث ویزاست، ویزای اغلب این کشورها رو حتی با پاسپورت ایرانی به راحتی میشه گرفت و حتی کشوری مثل مالزی که اصلا ویزا نمیخواد. پس یکی از بزرگترین موانع سفر برامون وجود نداره.
مساله بعدی فرهنگ متفاوت این منطقهست، البته که نمیشه گفت کل منطقه یه فرهنگ دارند؛ اما میشه اینجوری نگاه کرد، به طور کلی با فرهنگ ما متفاوتند و قول میدم از همون لحظه اول که پاتون رو از هواپیما میذارید بیرون، با دیدن این تفاوتها شگفتزده میشید.
بذارید اینجوری براتون قضیه رو بازکنم، مثلا شما از همین شهر خودتون هم دو ساعت رانندگی کنید برید شهر بعدی حتما یه سری تفاوتها میبینید، یا مثلا اگه برید ترکیه یه تفاوتهایی وجود داره، اما ایندوچاینا، پاگذاشتن تو یه دنیای دیگه و به کل دیدن یه فرهنگ دیگهست که اختلافاتش با ما خیلی بیشتر از تشابهاتشه، پس اگه دنبال ماجراجویی و اصطلاحا بزرگشدن دنیاتون هستید، این منطقه یکی از بهترین گزینههاست.
مساله سوم رفتار مردم این منطقهست. رفتار بومیها عموما با توریستها خوبه، البته که خب طبیعتا نمیشه قاعده کلی در نظر گرفت و این داستان شهر به شهر و کشور به کشور فرق میکنه، اما به طور کلی احتمال اینکه از سمت مردم بومی خوشاخلاقی و خوشرفتاری ببینید خیلی بیشتر از اینه که بدرفتاری ببینید.
نکته مهم بعدی که تو تصمیمگیری خیلی تاثیرگذاره، هزینه پایین سفرکردن تو این کشورهاست. البته که میدونم با نرخ دلار این روزها کلا سفر به هیچ شهر و کشوری برای ما ایرانیها ارزون حساب نمیشه، اما من نسبی صحبت میکنم دیگه. هزینه خورد و خوراک و حملونقل عمومی معمولا تو این کشورها پایینه، البته تو یه کشوری مثل تایلند با پرداخت همون هزینه کم، خدمات خوبی دریافت میکنید، اما تو کشوری مثل لائوس که زیرساخت گردشگری چندان خوبی نداره، خدمات پایینتری دریافت میکنید.
بهترین راه برای سفر به ایندوچاینا چیست؟
سالار: این روزها برای ما ایرانیها شاید بهترین دروازه ورودی به این سرزمینها، کشور مالزی باشه. کشور دوست و مسلمان که جزو معدود جاهاییه که برای ما ویزا رو برداشته، درنتیجه به راحتی و با خیال راحت میتونیم بهش پرواز کنیم و اونجا بریم سراغ مقدمات ادامه سفرمون. اتفاقا به همین دلیل، خیلی از ماها مالزی رو فقط به عنوان یه هاب یا جایی برای تعویض پرواز به مقاصد اصلیمون میشناسیم. اما مالزی خودش هم جاهای بکر و جذاب کم نداره.
موسیقی
مالزی، رشد اقتصادی در کنار رشد فرهنگی
سالار: مالزی نماد یه کشوریه که در عرض چندسال خودش رو از قعر فقر و بدبختی به یکی از قدرتمندترین و تاثیرگذارترین کشورهای آسیا و دنیا تبدیل کرده. شاید توی دهه هفتاد میلادی هیچکس فکر نمیکرد که برنامههای توسعه 5 ساله اینکشور بتونه کاری کنه که صنعت و ثروت اینقدر در مالزی رشد کنه. اما این اتفاق افتاد و الان مالزی کشوری پیشرفته و مدرن محسوب میشه.
توی مالزی دوتا نژاد مهم دیده میشن. یکی مالاییها و یکی چینیها. خیلی سال پیش به خاطر جنگهایی که ژاپن توی اون منطقه راه انداخته بود، تعداد زیادی از چینی به مالزی اومدند و موندگار شدن. در تمام سالهای بعدش کمکم این چینیها بودند که بیشتر ثروت و بیزینسهای کشور رو دستشون داشتند تا اینکه به واسطه اصلاحاتی که ماهاتیر محمد، نخست وزیر افسانهای مالزی انجام داد، کم کم مالاییها هم، جون گرفتند و به بدنه اقتصاد وارد شدند. نتیجه همه اون اصلاحات این بود که الان مردم مالزی مردمی هستند که از درجه رفاه مناسبی برخوردارند، پاسپورتشون جزو قدرتمندترین پاسپورتهای جهانه و کشورشون نماد یه دموکراسی نسبتا موفقه.
طبیعتا اولین و مهمترین جایی که از مالزی خواهیددید، پایتخت این کشور یا کوالالامپوره.
کوالالامپور، پایتخت مدرن مالزی
کیمیا: کوالالامپور توی اواسط قرن نوزدهم در محل تلاقی دوتا رودخونه گمبک و کلانگ ساخته شده. اصلا معنی تخت اللفظیش میشه تلاقی گلآلود. اما دلیل اصلی بنا شدن این شهر، نزدیکیش به معادن رویه که پایه اصلی درآمد مالزی محسوب میشده.
طی سالیان بعد کوالالامپور به عنوان اصلیترین شهر مالزی بوده و اتفاقات زیادی رو ازسرگذرونده تا تبدیل بشه به این کلان شهر بزرگ و مدرنی که الان هست.
برجهای دوقلو پتروناس در سفر به مالزی
اولین چیزی که با شنیدن اسم کوالالامپور به ذهنمون میاد، دوتا برج شبیه هم و بلنده که توی همه عکس ها دیدیمشون. برجهای پتروناس وقتی تو سال 1998 کامل شدند با ارتفاع 452 متر بلندترین ساختمونهای جهان بودند. تا اینکه تو سال 2004 یه برجی توی چین ساخته شد و بعد هم که برج خلیفه دوبی با ارتفاع 828 متر رکورد رو زد و به نوعی به این مسابقه بلندترین ساختمون جهان سالهاست که پایان داده.
این برجها از بیشتر نقاط شهر معلومند و نماد مالزی محسوب میشند. به همین خاطره که هرکسی که به کوالالامپور سرمیزنه حتما یهبار به دیدار این ساختمون ها میره. پایین این دوتا برج عظیم هم یه پارک خوب وجود داره که میشه توش قدم زد و هم یه مرکزخرید بسیاربزرگ هست. این برجها توی دل منطقه بیزینسی و یه جورهایی down town شهر قرارگرفتند. تقریبا تمام شرکتهای بزرگی که توی شهر تاسیس شدند، دفاتر اصلیشون رو کمکم آوردند به این منطقه که به KLCC معروفه. یعنی KL City Center یهچیز دیگه اینه که خود مردم شهر برای اینکه اسم شهرشون خیلی طولانیه به کوالالامپور میگن KL.
تفاوت فرهنگی و نژادی در بافت جمعیتی کوالالامپور
سالار: چیزی که واسه من توی کوالالامپور خیلی جذاب بود، این بود که چندین دسته و نژاد مختلف به راحتی و باصلح کنار همدیگه دارن زندگی میکنند. ممکنه بگید ایناتفاق همهجا هست. اما باید بهتون بگم که توی کی.ال دستهبندی نژادی خیلی خیلی مشخصه. ملت یا مالایی هستند، یا هندی یا چاینیز و این تفاوت در همون نگاه اول مشخصه.
این تفاوت باعث شده که هرکدوم از این نژادها تقریبا به صورت یه کلونی جدا از هم زندگی کنند و محلههای خودشون رو داشته باشند. البته که همهشون دارند با خوشی کنار هم زندگی میکنند، یعنی مثلا اینطوری نیست که به چینیه بگن بچه این محلی؟ بگه نه! و نذارن بره داخل. نه. ولی خب محلههای جدا هم دارند. با کمی قدمزدن میتونید دوتا محله هندیها و چینیها یا همون چایناتاون رو ببینید و اصلا یادتون بره که توی کی.ال هستید. محله هندیها همونجور پر از بوی ادویه و کثیف و شلوغ و محله چینیها هم پر از نمادهای فرهنگیشونه. این چندملتیبودن شهر برای من جزو اصلیترین جاذبههای کی.ال بود.
محله بوکیت بینتانگ کوالالامپور
اگه بخوام از محلههای معروف کی.ال بگم، شاید اولین و مهمترینش بوکیت بینتانگ باشه. یه خیابون شلوغ و همیشه زنده که یه جورهایی مرکزخرید و زندگی شبانه کی.ال برای توریستها محسوب میشه. به محض غروب خورشید سیل آدمها رو میبینید که توی این خیابون بالا و پایین میرند و محو اسکرینهای بزرگ و پرزرقوبرق این خیابون میشند. پاساژ معروف پاویلیون ابتدای همین خیابونه که پاتوق اصلی توریستهاست. اگه میخواید جای خوبی از شهر که دسترسی خوبی هم داشتهباشه اقامت کنید، این منطقه انتخاب بسیار خوبیه. هم تمیز و امنه و هم رفتوآمد بهش آسونه.
خیابان جالات آلور، بهشت خوراکگردی سفر به مالزی
اما نزدیک همین خیابون، یه خیابون معروف دیگه وجود داره به نام جالان آلور. جالان کلن یعنی خیابون. این خیابون آلور بهشت افراد شکموییه مثل من. یه خیابون که تمام دو طرفش پره از رستورانها و دکههایی که انواع غذاهایی رو که میتونید تصور کنید رو سرو میکنند. جلوی هررستوران هم، چندین ردیف میز و صندلی هست که ملت نشستند به نوشیدن و خوردن و معاشرت با همدیگه. فضاش خیلی سرزنده و جذابه و اونجا میتونید انواع غذاهای منطقه شرق آسیا رو به راحتی پیدا کنید. از رستوران چینی گرفته تا تایلندی و ویتنامی و ژاپنی و حتی هندی پاکستانی. خلاصه که برای هر ذائقهای، اونجا غذا هست.
سیستم حمل و نقل شهری کوالالامپور
کیمیا: کی.ال یه سیستم حملونقل عظیم ولی متاسفانه بسیار پیچیده داره که معمولا یکی دو روزی طول میکشه تا سیستمش دستتون بیاد و بتونید بفهمید الان این خطه متروئه، مونوریله، قطار سریع السیره یا چی. اما بعد که باهاش دوست بشید حملونقلتون رو بسیار ساده میکنه. مثل خیلی از شهرهای دیگه دنیا، یه کارت مثل کارت مترو هم دارند که بهتره همون اول بگیرید چون استفاده از اتوبوسها بدون اون کارت امکان نداره. یک نکته مثبت دیگه هم که وجود داره اینه که با حملونقل عمومی میشه از همون فرودگاه تا هرجای شهر که بخواید برید.
سالار: یه روز من بلند شدم برم سفارت لائوس. با هزار بدبختی خطهایی که باید عوض میکردم رو پیدا کردم تا رسیدم یه جایی که باید سوار اتوبوس میشدم. رسیده بودم سر یه چهارراهی و منتظر اتوبوسهای شماره 302 بودم که بره سمت جایی که من میخوام. توی هیچ تابلویی دقیق نزده بود که جهت اتوبوسی که باید سوار بشم کدومه. هر دوطرف خیابون هم ایستگاه بود. اولش اون مسیری که با توجه به نقشه برام منطقی بود وایسادم. اتوبوس که اومد، پرسیدم “ببخشید میرید فلانجا؟” خیلی قاطع سر تکون داد که “نه.” من هم تشکر کردم و رفتم اونور خیابون ده دقیقه وایسادم.
اتوبوس 302 که اومد، پرسیدم “میرید فلانجا دیگه؟” یارو گفت “نه، اون ور خیابون”{خنده} خلاصه که دوباره رفتم اونور اتوبوس بعدی که اومد، اومدم سوار بشم. پول رو دادم گفت فقط کارت. منم خیلی دیرم شده بود، گفتم “جان من حالا پول رو بگیر ایندفعه، حالا یهکاریش بکن.” تقریبا با عصبانیت، کم مونده بود لگد بزنه و من رو انداخت پایین{خنده} خلاصه دوباره کلی راه رفتم تا مترو، یه کارت خریدم و دوباره برگشتم و این بار بالاخره سوار شدم. یعنی اگه یه دوربین بود سر اون چهارراه میتونستن از رفتوآمد من به اینور و اونورش کلیپ طنز بسازن با آهنگ پتومت.
بلندیهای کامرون و لنکاوی در سفر به مالزی
سالار: اما مالزی فقط کی.ال نیست. به محض اینکه شما پاتون رو از این شهر شلوغ و مدرن بیرون بذارید، میتونید کلی طبیعت زیبای استوایی ببینید. میتونید با یه ماشین سواری 3-4 ساعته برید سمت بلندیهای کامرون و از طبیعت نیمهکوهستانی و سرسبزش لذت ببرید یا مثلا برید سمت غارهای باتو.
اما در مالزی با وجود اینکه کشور اسلامیه، سواحل و جزیرههای بسیار پررونق و جذابی هم وجود داره. احتمال داره اسم لنکاوی رو بیشتر شنیده باشید، اما جزایر ریز و درشت منطقه پنانگ یا ردنگ هر کدوم واسه خودشون دنیای زیباییاند و هرکدوم یه سمت مالزی قرار گرفتند. مالزی برای اهالی تفریحاتی مثل شهربازی و زبونم لال کازینو هم جای خیلی خوبیه.
شهربازی و تفریحات در سفر به مالزی
کیمیا: بذار اینجا رو من بگم؛ توی مالزی فضاهای تفریحی زیادی وجود داره، یکی از اونها شهربازی و پارک آبی Sunway Lagoon راستش انقدر همیشه من دنبال کوهرفتن و پیادهروی تو سفرامم، خیلی فرصت شهربازی و پارک آبی رفتن ندارم، اما بین اونهایی که من دیدم، پارک آبی KL یکی از بهترینهاست. کلی وسایل آبی مهیج داره و همونجا هم یه شهربازی واقعی هست. میگم شهربازی واقعی یعنی منظورم اینه که از بانجیجامپینگ و ترنهوایی و هرچی بخواید رو میتونید اونجا تجربه کنید. علاوه بر اون سینما 5بعدی و باغ وحش و رستوران و هتل و خلاصه هرچیزی که به رفاه و حال خوبتون کمک کنه هم وجود داره.
دسترسی مجموعه Sunway Lagoon خیلی راحته. با قطار یا ماشین به راحتی میتونید بهش برسید. حواستون باشه که توی مالزی طبیعیه که بارون سیلآسا یهو شروع به باریدن کنه و تو اینجور مواقع بازیها رو تعطیل میکنن و نمیتونید ازش استفاده کنید و خب متاسفانه پولتون رو هم برنمیگردونن، پس حتما قبل رفتن هوا رو چک کنید تا زمان و پولتون هدر نره. قیمت بلیت هم برای افراد بالای 12 سال 202 رینگته که الان حدودا 46 دلار میشه و برای زیر 12 سال هم حدود 40 دلار، البته که برای یهسری فعالیتها مثل بانجی جامپینگ یا غواصی، مجدد باید پول بدید. راستش به نظر من حتی با دلار الان هم میارزه که یهسری هزینهها رو حذف کنید و به جاش یه روز کامل رو تفریح کنید و آدرنالین تخلیه کنید.
این رو هم بگم که همونجوری که سالار هم گفت، چون مالزی کشور مسلمونیه، خیلی طبیعیه که با مایوهای یه سرهای که تو ایران به مایواسلامی معروفه، برید اونجا. توی اکثر فروشگاههای ورزشی شهر، این مایوها رو میفروشن و انقدر تعداد آدمهایی که ازش استفاده میکنند زیاده، که بعید میدونم با پوشیدنش احساس کنید بقیه دارن عجیب نگاهتون میکنند.
گنتینگ، تجربه لاس وگاس در سفر به مالزی
یه فضای تفریحی معروف دیگه هم نزدیک کوالالامپوره به اسم گنتینگ هایلند، گنتینگ تقریبا شمالشرق کی.اله و تا مرکز شهر شصت کیلومتری فاصله داره. یه جورایی لاسوگاس مالزیه.
اینجوری بهتون بگم که هرتصوری که از تعریف فضای تفریحی تو ایران و حتی حومه دارید رو بریزید دور و فکرکنید که یهفضای چندهزارهکتاری که خودش یهجور شهره، اختصاص داده شده به تفریح. تفریح که میگم یعنی تم پارک، کازینو، کلی هتل و رستوران و سینما و هزارتا چیز دیگه. برای دسترسی به گنتینگ میشه از کی.ال یک ساعتی رانندگی کنید یا با قطار و اتوبوس برسید تا محوطه و بعد سوار تلکابین بشید و با دیدن مناظر بینظیر پارک جنگلی برسید به گنتینگ.
گنتینگ یه دنیای جذاب و پر زرقوبرقیه که به نظرم حداقل یهبار باید تجربهش کرد، من قشنگ بعد تجربه اون تلکابین هیجانانگیز وقتی وارد فضای گنتینگ شدم همینجوری لبخند به لب و خوشحال سوار آسانسور شیشهای شدم که میرفت سمت شهربازی. همونجوری که آسانسور میرفت پایین، من داشتم برای همسفرهام خط و نشون میکشیدم که به من گیر ندید، من نمیتونم اینها رو سوار شم، خیلی ترسناکه.
کات، چند ساعت بعد سوار همون آسانسور داشتیم میاومدیم بالا و من تکتک اون وسایل رو سوار شدهبودم و از شدت جیغزدن و هیجان، قرمز شده بودم. کازینو گنتینگ هم خیلی معروفه و باعث میشه توریستهای پولدار از کشورهای مختلف سر از مالزی دربیارن و به راحتی اونجا پول خرج کنند. البته که بالاخره قماره و بازی اشکنک داره، یهسری روایت هست که چندینبار اونهایی که پای میز قمار کل زندگیشون رو باختن، خودشون رو از همون بالا پرتکردن پایین!
پیشنهاد میکنم اگه دنبال جایی برای آرامش و سکوتید، اصلا سراغ گنتینگ نرید، چون مثل همه جاهای تفریحی دنیا پر از توریسته و مخصوصا آخر هفتهها پر توریستهای سنگاپوری میشه که بهطورکلی وضع مالی بهتری نسبت به مالاییها دارن و گنتینگ براشون بهشت عشقوحال کردنه.
حالا که از توریستهای پولدار سنگاپوری گفتیم؛ حیفه که دیگه اینجا اومدیم درمورد سنگاپور نگیم و اگه تا مالزی رفتید و تصمیم گرفتید یه تکپا سنگاپور برید، خوبه با این کشور هم آشنا باشید.
سفر به سنگاپور
کیمیا: همین اول باید بگم که کلا حساب سنگاپور رو از بقیه کشورهای این منطقه باید جدا کنید. سنگاپور کوچکترین کشور این منطقهست و مساحتش فقط 722 کیلومتره، مساحت شهر تهران 730 کیلومتره. اما همین جزیره کوچک یکی از مدرنترین کشورهای دنیا و جزو پررونقترین اقتصادهاست. من سال 86 به عنوان اولین تجربه سفر خارجیم رفتم سنگاپور، این اولین تجربه انقدر تمیز و پرزرقوبرق بود که باعث شد فکر کنم کلا خارج همینه دیگه. خارج یه جای پرزرقوبرق و مدرن و سرسبزه. بعد جالبه تو همونسفر پروازم کنسل شد و مجبور شدم تو راه برگشت، سه روز دوبی بمونم، یعنی قیافم دیدنی بود، همش اینجوری بودم که اه این چهجور خارجیه! شاید به خاطر همین دیگه هیچوقت پام رو دوبی نذاشتم.
موسیقی
کیمیا: من توی یه هفتهای که اونجا بودم توی دوتا هتل پنجستاره اقامت داشتم و تصورم از هتل لوکس و باکیفیت هتلهای سنگاپوره. آره اون موقعها اوضاع زندگی یهمقدار فرق داشت و میشد هتل پنجستاره رفت.
اگه الان توی ذهنتونه که هتلهای پنجستاره یه استاندارد جهانی دارند و تعجب میکنید که من از هتلهای اونجا دارم تعریف میکنم، یه توضیح بدم که استاندارد هتلها برای تعریف تعداد ستاره هتل بسته به هر کشور، تغییر میکنه و برای همینه که یه هتل پنجستاره استانبول ممکنه شباهتی از لحاظ لوکس بودن به هتل پنجستاره دوبی نداشته باشه، اما یهسری خدمات مثل مینیبار اتاق و گاوصندوق و رستورانهای متعدد و اینجور خدمات توی هر دو هتل وجود داره، البته که با کیفیت متفاوت.
برای همینه که خیلی طبیعیه که توی ایران میتونیم هتل پنجستاره داشته باشیم، چون برخلاف تصور خیلیها پنجستارهبودن، هیچ ربطی به سروکردن مشروب نداره.
چطور ویزای سنگاپور بگیریم؟
خب برگردیم به سنگاپور؛ از اونجایی که سنگاپور توی ایران سفارت نداره، برای درخواست ویزاش یا باید آنلاین درخواست داد و با کردیت کارت پرداخت کرد، یا از طریق آژانسها اقدام کرد و یا از طریق سفارتش توی کشورهای دیگه مثل مالزی اقدام کرد. قیمت ویزا رو من توی سایت SingaporeVisaOnline چک کردم 92 دلاره. البته جالبه که این عدد توی سایت آژانسهای مسافرتی ظاهرا معتبر تا 188 دلار هم بالا رفته!
برای دسترسی به سنگاپور میتونید از کوالالامپور سوار اتوبوس بشید که با معطلی عبور از مرز در حدود شش ساعت تو راهید و یا میتونید با پرواز از همون مالزی یا کشورهای دیگه مستقیم برید سنگاپور. این رو هم بگم که خود فرودگاه سنگاپور جزو جاذبههای سفرتونه و یهو احساس میکنید وارد پارک جنگلی شدید.
جزیره سنتوزا، تفریح در سفر به سنگاپور
کیمیا: یکی از جذابترین جاذبههای سنگاپور جزیره سنتوزاست، سنتوزا یه جزیره تفریحیه که سالانه حدود بیست میلیون گردشگر ازش بازدید میکنند. جزیره پر از امکانات تفریحیه. از شهربازی و پارکهای مختلف تا کلی ساحل مصنوعی و پارک آبی و پارک پروانهها و خلاصه هرچی که فکرکنید. اونموقع که من رفتم سنگاپور گفتم دیگه سال 86 بود، تو همینجزیره رفتیم سینما و من نهایتا فکرمیکردم مثل سینما سهبعدی که توی شهربازی خودمونم داریم قراره یک کم حس پرش از ارتفاع رو تجربه کنیم مثلا، با اولین آبی که پاشید تو صورتم یهجوری جیغ زدم که انگار دارم غرق میشم. خلاصه که اولین سینمای چهاربعدی رو اونجا تجربه کردم. جالبه بدونید که اولین سینمای چهاربعدی ایران اواخر سال 89 افتتاح شد.
اینم بگم که هزینه استفاده از این تفریحات بسیار بالاتر از مالزیه.
در کل اگه جیبتون حسابی پرپوله و دوست دارید یه کشور مدرن با فضای آسیای جنوب شرق رو ببینید سنگاپور بسیار گزینه خوبیه، اما اگه قراره سفر کمخرج برید یا بیشتر دنبال این هستید که با مردم بومی یه منطقه ارتباط بگیرید، پیشنهاد میکنم ادامه اپیزود رو گوش کنید.
موسیقی
چطور ویزای کشورهای منطقه ایندوچاینا رو بگیریم؟
سالار: اما دلیل اینکه ما میگیم بد نیست سفر رو از مالزی شروع کنیم، علاوه بر راحتی دسترسی برای ما ایرانیها، وجود سفارتخونه کشورهاییه که توی کشور خودمون سفارتخونه ندارند. یکی از کارهای مهمی که باید توی سفر به مالزی انجام بدید، اینه که همون روز اول برید سراغ سفارت های لائوس، کامبوج یا میانمار و برای دریافت ویزا اقدام کنید.
اکثر این سفارتها خیلی شلوغ نیستند و اگر بتونید اول صبح برید، راحت کارتون رو انجام میدن. بیشترشون دو حالت عادی و فوری صدور ویزا دارند که خب حالت فوری کمی گرونتره، ولی میتونید همونروز ویزاتون رو بگیرید. سعی کنید مدارک مورد نیاز این سفارتها رو قبل از رفتن چک کنید و همه مدارک رو با خودتون در چند نسخه ببرید.
یکسری مدارک که ثابته. همهشون پرواز رفت و برگشت به اون مقصد و رزرو هتل برای شبهای سفرتون رو میخوان ازتون. درنتیجه شما حتما باید پرینت پرواز و هتل رو براشون ببرید. برای اقامت میتونید برید سراغ سایتهایی مثل بوکینگ و برای پرواز هم میتونید برید سراغ یکی از سایتهای رزرو بلیت و یه پرواز رزرو کنید و پرینت بگیرید. اگر هم سختتونه که خب برید پیش یه آژانس گردشگری و ازشون بخواید این مدارک رو واستون آماده کنند.
اگر دوست دارید بدونید چطور میتونید بلیت و اقامت ارزون پیدا کنید اپیزودهای شانزده و هجده رادیو جولون رو گوش کنید.
از اینجا به بعدش رو بهتره که از خود هر سفارت آمار بگیرید. یهجا تمکن مالی میخوان، یهجا لیست بیمه میخوان و یهجا هم هیچکدوم. با توجه به شرایط اینروزها که هرلحظه تغییر میکنه، ما تصمیم گرفتیم که سراغ ریز مراحل ویزا نریم و این رو واگذار کنیم به خودتون که اطلاعات بهروز و دقیق رو فقط، تاکید میکنم فقط از خود سفارت مربوطه بگیرید تا خیالتون راحت باشه.
خلاصه حواستون باشه که از وقتتون توی شهر کمال استفاده رو بکنید. همون اول برید واسه ویزا اقدام کنید و توی اون چندروزی که طول میکشه تا ویزاتون آماده بشه با خیال راحت شهر رو بچرخید.
و اما دلیل سوم اینکه من کوالالامپور رو به عنوان هاب پیشنهاد میدم وجود پروازهای ارزونیه که هرروز از این شهر به مقصد کشورهای هندوچین انجام میشه. شما میتونید با 40 تا 100 دلار بسته به مسیرتون، پرواز پیدا کنید به کشورهای مقصد بعدی اون منطقه.
تایلند، سرزمین لبخندها
کیمیا: یکی دیگه از اصطلاحا هابهای این منطقه که با پرواز بهش هم میتونیم ویزای کشورهای دیگه اون منطقه رو بگیریم و هم از اونجا پرواز ارزون به کشورهای دیگه بگیریم، کشور تایلنده.
موسیقی
تایلند رو اغلب به جنوب این کشور و سواحل جذابش میشناسیم، البته اگه از اون یه عدهای که تا اسم تایلند میاد شروع میکنند نمک ریختن در مورد سکس توریسم که بخشی از گردشگری خیلی از کشورها مثل هلند و البته تایلنده بگذریم.
موسیقی
اما بخشی از تایلند که برای من بسیار جذابتر و دیدنیتر از جنوبه، قسمت شمال این کشوره. درمورد فرهنگ تایلند و سفر تو شمال تایلند مفصل توی اپیزود دوم جولون گفتیم، کلا تایلند جزو مقاصد خیلی محبوب من و سالاره و تا تصمیم به تولید پادکست گردشگری گرفتیم بدوبدو رفتیم سراغ این کشور.
برای سفر به تایلند چطور ویزا و پرواز بگیریم؟
از اونجایی که تایلند کشوریه که به لحاظ عرض جغرافیایی گستردهست و مسافت شمال تا جنوبش با هواپیما در حدود سه ساعته، برای سفر تو این کشور اگه فقط مقصدتون این کشوره یکی از گزینهها اینه که پرواز رفت و برگشتتون از یک شهر نباشه. مثلا میتونید پرواز رفتتون به بانکوک باشه و برگشتم از پوکت. درسته که هزینه بلیتتون ممکنه بیشتر بشه اما اگه زمانتون محدوده به لحاظ زمانی کلی صرفهجویی میکنید. البته که همه ایرلاینها این قابلیت رو ندارند و باید ایرلاینی رو انتخاب کنید که به چندتا شهر تایلند و نه فقط بانکوک پرواز داشته باشه.
برای ورود به تایلند باید ویزا بگیریم که گرفتنش برای ایرانیها کار چندان سختی نیست، کافیه پاسپورت، گواهی تمکن حداقل 15 میلیونی و کپی بلیت و رزرو هتل رو ببرید سفارت که سر کوچه چهارم ولنجکه. حواستون باشه که حداقل تا این لحظه که داریم این اپیزود رو ضبط میکنیم، اگه توی گوگل دنبال آدرس سفارت بگردید، سر از بهارستان درمیآرید! متاسفانه اغلب سایتهای ما علاقه ای به بهروزرسانی اطلاعات ندارند.
آدرس جدید سفارت تایلند و قوانین ویزا
سالار: یهچیزی رو بگم من کیمیا، اونجا که میرید کارکنان سفارت بسیار خوشاخلاقند اما یه نکاتی رو بد نیست بدونید که هیچجایی بهش اشاره نشده. این که تحویل مدارک تا قبل از 12ظهره و دریافت ویزا 1 تا 4 بعد ازظهره و شما اگه مثلا ظهر برید مدارکتون رو تحویل نمیگیرن. یا اینکه مثل هرسفارت دیگهای باید دقیقا 35 یورو تحویلشون بدید و معمول 5یورویی ندارند که باقی پول رو پس بدند. یهچیز عجیبی که هست اینه که یه فرم داره سفارت، که باید پر کنید. اون فرم رو کاغدی میدن بهتون، ولی باید تایپشده تحویل بدید! متاسفانه من هرچی گشتم هم جایی ندیدم اون فرم رو واسه دانلود، اما اگر پیدا کردیم همینجا آپدیتش میکنیم. الان راهکار چیه؟ یه آقای باهوشی با یه موتور، یه لپتاپ و یه پرینتر وایساده سر کوچه. فرم رو براتون پر میکنه، مدارک رو مرتب میکنه و میده دستتون که برید بالا تحویل بدید. تا پارسال 50 تومن میگرفت. الان رو دیگه نمیدونم.
کیمیا: یه نکته دیگه که زمان گرفتن ویزا باید حواستون باشه اینه که تو برنامه سفرتون چندبار میخواید از مرز این کشور عبور کنید، مثلا اگه قراره از مالزی وارد تایلند بشید و از اونجا برید لائوس و پرواز برگشتتون از تایلنده، باید حواستون باشه که ویزای چندبار ورود بگیرید. اگه برنامه سفرتون رو بهشون بگید خود کارکنان سفارت هم راهنماییتون میکنن که چه ویزایی بگیرید.
چطور ویزای چندبار ورود تایلند رو بگیریم؟
سالار: البته اگه ویزای یکبار ورود هم گرفتید و نظرتون عوض شد باز هم راه داره، واسه من همین اتفاق توی سفر اخیرم به تایلند افتاد که الان براتون میگم. برنامه سفر من قرار بود اینجوری باشه که من از مالزی برم لائوس بعد بریم تایلند و بیایم از جنوبش با پرواز برگردیم. طبق همین برنامه هم بلیت گرفته بودیم. توی سفر اما تصمیممون عوض شد و قرارشد که من برم تایلند و بعد از اونجا بریم لائوس و بعد از مالزی برگردیم. اما وقتی من رسیدم تایلند فهمیدم که امکان جابهجایی بلیت وجود نداره و بخوایم نخوایم باید از جنوب تایلند برگردیم خونه. حالا من یکبار ورودم رو به تایلند کرده بودم و اینجوری دیگه نمیتونستم تا آخر سفر از تایلند خارج شم.
زنگ زدم کیمیا بنده خدا که با سفارت تماس بگیره که چه میشه کرد که اونها گفتند هیچ راهی نداره. اما از اونجایی که ویزا حتی اگر در ثریا هم باشد مردان و زنان ایرانی بهش دست پیدا میکنند، فرداش پا شدم رفتم اداره مهاجرت. دیدم کلی اروپایی و آمریکایی توی صف طولانی وایسادن برای اینکه ویزاشون رو تمدید کنند.
اگر فکر میکنید دوستامون از جهان اول اومدند و فرهنگ دارند و اینها، خیر! مثل چی تجمع کرده بودند دم در ورودی سالن اداره مهاجرت و مامورهای اونجا هردقیقه التماس میکردن که توروخدا صف وایسید، ولی اینها همینجوری هجوم میآوردند. هرکی رو اونجا میدیدم دنبال تمدید ویزا بود. چون اساسا مشکلی برای ورود و خروج دوباره ندارند. اون وسطها یه ماموره رو پیدا کردم که ببین من کارم re entry ویزاست. یارو یککم نگاهم کرد، گفت “واقعا؟ خب نمیخواد صف وایسی بیا. فقط کار تو اینه!” خلاصه که مثل عصای موسی جمعیت رو بازکرد و من رو فرستاد جلوی یه باجه خالی، پاسپورتم رو دادم، یه فرم پر کردم، هزار بت دادم که میشد همون 35 دلار حدودا و درعرض ده دقیقه، یه مهر زدند توی پاسم که اجازه میداد یهبار دیگه به تایلند وارد بشم و باقی مونده مدت ویزام رو اقامت کنم.
زیرساخت گردشگری تایلند
کیمیا: کلا تایلند به خاطر زیرساخت گردشگریش و مردم مهربونش از نظر من بهشت گردشگرهاست، با هربودجه و هر مدلی که سفر کنی، میتونی خدمات مورد علاقتون رو دریافت کنید.
مثلا سفر ما به تایلند بکپکری و با بودجه کم بود و عموما ارزونترین جای ممکن رو توی هر شهر پیدا میکردیم اما جالب اینجا بود که حتی این ارزونترین جاها هم یه استاندارد تمیزی رو حفظ کرده بودند.
نکته دیگه اینکه تو تایلند زیرساختها جوریه که هرجوری بخواید سفرتون رو بگذرونید، شرایطش فراهمه. مثلا اگه میخواید کنار آب ریلکس کنید میتونید برید سمت جنوب، اگه میخواید ماجراجویی کنید، کلی تور ماجراجویی جالب تو شمال و جنوبش با قیمت مناسب منتظرتونه.
خلاصه که توی منطقه ایندوچاینا هر سمتی میخواید برید، یهجوری تنظیم کنید که مسیرتون از تایلند عبور کنه.
درمورد تایلند گفتنیها خیلی زیاده، اما از اونجایی که قبلا از شمالش گفتیم و تصمیم داریم مفصل توی یک اپیزود دیگه از مرکز و جنوبش بگیم، دیگه جزئیات بیشتری اینجا نمیگم.
تجربه جریمهشدن در تایلند به خاطر موتور
سالار: ببخشید تا سوار پرواز بعدی نشدید من یهچیزی رو اصلاح کنم که توی اپیزود دوممون و طبق تجربیاتی که داشتیم، گفته بودیم و الان مثل اینکه شرایط فرق کرده. والا ما در سفرهای قبلی و در کشورهای دیگه شنیده بودیم و دیده بودیم که این موتورهای کوچک که به اسکوتر معروفند، گواهینامه نمیخوان. ما هم با همین خیال خام توی پوکت موتور گرفتیم و داشتیم میرفتیم که دیدیم پلیس همه موتورها رو نگه میداره. تا وایسادیم گفت گواهینامه. من بهتزده که مگه گواهینامه لازمه؟ هیچی دیگه از اون اصرار و از ما انکار. یه نگاه به دوروبرم کردم که بگم همه همینن، دیدم ای دل غافل! همه این اروپایی های لوس گواهینامه هاشون رو درمیارن و نشون میدن و بعد میرن.
هیچی دیگه آخر سوئیچ رو برداشت، یه کاغذ داد دستمون که باید میرفتیم اداره پلیس و 30 دلار جریمه میدادیم و برمیگشتیم تا موتور رو آزاد کنه. دردناک ترین سی دلار عمرم بود که دادم. خلاصه که دوستان ممکنه ده دفعه هم موتور بگیرید و پلیس بهتون گیر نده ولی بدونید که اگه گیر بده جریمه تون میکنه. گواهینامههاتون رو با خودتون ببرید.
موسیقی
کیمیا: خوب تا اینجا از مالزی و تایلند گفتیم و یه سر هم به سنگاپور زدیم، ادامه گشتوگذار توی کشورهای منطقه ایندوچاینا یعنی لائوس، کامبوج و ویتنام رو توی اپیزود بعدی یعنی اپیزود سیام براتون میگیم. پس تا اون موقع یادتون باشه که به وبسایتمون سر بزنید. اونجا هم میتونید متن همه اپیزودها رو بخونید و هم کلی سفرنامه و مطلب مختلف در مورد سفر و گردشگری که توی بخش بلاگ قرار داره. برید مطالب رو بخونید و برامون کامنت بذارید تا بتونیم سایت رو روزبهروز بهتر و کاربردیترش کنیم.
موسیقی
سالار: این اپیزود خرداد 99 ضبط و منتشر شده. یه بار دیگه تشکر میکنیم از اسپانسر این قسمت ترکیشایرلاین و جا داره یه تشکر ویژه هم از مجموعه فضای کار اشتراکی زاویه بکنیم بابت در اختیار گذاشتن استودیوشون واسه ضبط این قسمت.
پیادهسازی متن: مریم منیری