توی اپیزود بیست و سوم رادیوجولون همسفر میشیم در کوچه پسکوچههای وین. شهری که هم روح سرزمینهای شرقی رو در خودش داره و هم فرهنگ مردم غرب اروپا رو. شهری که موسیقی همواره در اون جاریه
تو این اپیزود از تجربیات شهرگردی “غزاله غفاری” سفیر کمپین #دماوندتادانوب میشنویم و همراه با “مهسا مطهر” راهنمای باسابقه اروپا توی خیابون رینگ و کاخ هابسبورگها و باقی جاذبههای وین قدم میزنیم.
همچنین “ساسان محبی” فارغالتحصیل موسیقی از وین و استاد موسیقی دانشگاه هنر از موسیقی کلاسیک و آداب شرکت در اپرا برامون میگه و “یاسمن حاجی” هم از تجربه زندگی شبانه و تنوع غذایی در این شهر صحبت میکنه.
‐————————————
اسپانسرهای این اپیزود فلایتیو و هواپیمایی اتریشی هستند که کمپین “دماوند تا دانوب” رو برای معرفی شهر وین راه انداختهاند. توی لینک زیر میتونید علاوه بر مرور خاطرات سفر سفیر این کمپین به وین، تو مسابقه این کمپین هم شرکت کنید و برنده بلیت رفت و برگشت به وین با هواپیمایی اتریشی بشید.
-‐————————————-
متن اپیزود
اپیزود بیست و سه – وین، سمفونی دانوب
کیمیا: سلام
سالار: اینجا یه رادیو واسه جولون دادنه.
سالار: من سالار موسوی هستم و به همراه کیمیا خسروی بیست وسومین اپیزود رادیو جولون رو تقدیمتون میکنیم. توی رادیو جولون در مورد سفر و مسائل مربوط به اون صحبت میکنیم. توی بیست و دو اپیزود قبلی درباره خیلی از مقاصد داخلی و خارجی گفتیم. اما بجز مقاصد، توی چندین اپیزود رفتیم سراغ چرایی و چگونگی سفر. در مورد سفر زنان، راه و رسم سفر اصولی و ارزان، مهموننوازی، سفر تنهایی و خیلی مسائل دیگه مربوط به سفر و گردشگری گپ زدیم.
موسیقی
کیمیا: همونجور که میدونید ما توی رادیو جولون از مقاصد مختلفی گفتیم، مقاصدی مثل هند، کرمان، گرجستان، جزایر جنوب و کلی مقصد دیگه. اما با اینکه از تجربه سفر به اروپا تو اپیزودهای مختلف به صورت پراکنده گفتیم، تا حالا به جز روسیه در مورد شهرها و کشورهای اروپایی اپیزودی منتشر نکردیم. شاید دلیل اصلیش این بود که هربار میرفتیم سراغش هی فکر میکردیم بین این همه شهر و کشور جذاب از کجا شروع کنیم، ته تهش با کلی چونه لیستمون میرسید به هلند، اتریش، سوییس، و دیگه واقعا بین این سه تا نمیتونستیم انتخاب کنیم.
سالار: تا اینکه ماه پیش از طرف فلایتیو باهامون تماس گرفتن و گفتن بیاین صحبت کنیم واسه همکاری. وقتی دیدم فلایتیوست با یه حس بهتری رفتم واسه جلسه، چون توی دو تا سفر قبلیم به تایلند و آمریکای جنوبی پروازم رو از فلایتیو خریده بودم و اونقدر اون موقع از خدمات بعد از فروششون لذت بردم که خودجوش یه پست گذاشتم و ازشون تعریف کردم. اگه من رو توی اینستاگرام فالو میکنید میدونید اخلاقم رو که الکی از چیزی تعریف نمیکنم.
خلاصه، تو جلسه متوجه شدیم که فلایتیو به همراه هواپیمایی اتریشی یه کمپین دارن برای معرفی شهر وین و قراره یه سفیر از طرفشون بره و اونجا رو بگرده و از ما هم خواستن که به این کمپین ملحق بشیم. ما هم دیدیدم که چه فرصتی بهتر از این؟ قبول کردیم و این شد که اسپانسرهای این قسمتمون فلایتیو و هواپیمایی اتریشی هستند.
خوبی این داستان این بود که تونستیم قبل راهی شدن سفیر این کمپین یعنی غزاله غفاری، باهاش کلی صحبت کنیم و ازش بخوایم که از تجربیات دست اولش از شهر توی سفر بگه که صداش رو در خلال اپیزود میشنوید.
موسیقی
احساس دلتنگی برای جایی که هیچوقت ندیدیش
اما فارغ از این بحث ها، اصلا دلیل اینکه من همیشه به کیمیا میگفتم بیا درباره اتریش یه قسمت بسازیم حس تعلقی بود که توی ذهنم به وین داشتم. اما نکته جالب چیه؟ اینکه من هیچوقت پام رو تو این شهر نذاشتم. آلمانیها یه کلمه جالب واسه این حس دارن به اسم Fernweh این کلمه رو واسه احساس دلتنگی برای جایی که هیچ وقت ندیدیش به کار میبرن. شاید اولین شهری که من براش Fernweh هستم وین باشه. چرا؟ چون حدود 8 سال پیش، قصد رفتن به اتریش واسه ادامه تحصیل رو داشتم و داشتم تو دفتر فرهنگی سفارت اتریش به صورت فشرده آلمانی میخوندم و هر چیزی که مربوط به تاریخ و فرهنگ این کشور بود رو جذب میکردم. چشمهام رو میبستم و از توی عکسهای توی کتاب آلمانیم رینگاشتقاسه Ringstrasse رو تصور میکردم و توش قدم میزدم. توی کافههاوسهای معروف وین مینشستم و به صدای حرفزدن آدمها گوش میدادم و توی سالنهای شونبغون schönbrunn گم میشدم. چرخ زندگی اونجوری چرخید که نشد هیچوقت برم وین رو ببینم، اما حسم به این شهر همیشه باهام میمونه.
کیمیا: برای من اسم وین همیشه همراه با یه حس آرامشه. تجربه من اینجوری بود که بعد بیست و چند روز سفر تنهایی رسیدم به وین به عنوان مقصد آخر. یه شهر با معماری خاص دقیقا شبیه همون تصوری که از اروپا داری.
واقعیت اینه که مثلا پاریس برای من اون شهر رویایی اروپایی نبود، اما وین شهری بود که قشنگ احساس میکردم داره چشمهام رو نوازش میده.
حالا از همه قشنگیهای وین که بگذریم، برای من وین به عنوان مقصد آخر، دیگه جایی بود که لازم نبود لباسهام رو هر روز بشورم چون دیگه داشتم برمیگشتم خونه. جایی بود که میتونستم چهار تا یادگاری بخرم و نگران سنگینی کولهام نباشم و از همه اینها مهمتر جایی بود که استرسام برای مدیریت هزینه کم شده بود و میتونستم با خیال راحت برم رستوران و شنیتسل اتریشی رو امتحان کنم. خلاصه که ترکیب همه اینها برای من از وین شهری رویایی ساخته بود.
موسیقی
غزاله: امروز یکشنبهاست. از دیشب تا همین یه ساعت پیش داشت بارون مییومد، الان زمینها خیسه، خیلی هم خوشگل شده. اینجایی که هتلمون هستش نزدیک مرکز شهره و ساختمونهایی که این اطرافن همه انگار توسط یه نفر معماری شدن. بهقدری منظم و مرتبن و هارمونی خیلی قشنگی دارن. رنگبندی سفید و کرم و طوسی و بژ و.. اصلا انگار بهشون گفتن هیچ رنگ تیرهای استفاده نکنین. این شهر خیلی روشن و سفید و خوشگله. نزدیک هتلمون یه فوارهست که دو تا مرد توی مجسمه وسط این حوض، یه نفر دیگه که انگار زخمیه رو بغل کردن. به عادت قدیمی مردم اروپا، هر جا که یه حوض و فواره میبینی، کفش چندتایی سکه هم هستش که هروقت کسی آرزویی داره، سکه میندازه توش. صدای فوارههه و.. صدای کلیک دوربین عکاسهایی که امروز از خلوتی شهر استفاده کردن، اومدن از معماری شهری عکس بگیرن با گهگداری صدای ماشینها…
موسیقی
چطور ویزای شینگن بگیرم؟
کیمیا: قبل اینکه بریم سراغ وین و از سفر به این شهر بگیم، همینجا باید بگم که اگه نگران راه و چاه گرفتن ویزای شنگن با پاسپورت ایرانی هستید، پیشنهاد میکنم اپیزود چهارِ فصل اول رادیوجولون رو گوش کنید، درسته که از انتشار این اپیزود دو سالی گذشته، اما شرایط گرفتن ویزا حداقل روی کاغذ همونه، هر چند که پروسه تایید از سمت سفارت خیلی سخت گیرانهتر شده.
خلاصه که چه ویزای شنگن دستتونه و چه دنبال گرفتنشین و چه کلا بیخیالش شدین، بیاین تو این اپیزود همسفر بشیم تا زیر و بم وین رو با هم بگردیم.
موسیقی
اهمیت وین توی تاریخ چی بوده؟
سالار: در تمام چندصد سال گذشته، اتریش همیشه سرزمینی بین اروپای غربی و شرقی بوده. از همون روزی که رومیها یه پایگاه کوچولو تو این ناحیه درست کردن و اسمش رو گذاشتن vindobona معلوم بود که این شهر قراره نقش بزرگی تو تاریخ جهان و به خصوص تاریخ اروپا بازی کنه. تا سالها وین یه شهر کوچک تو حاشیه امپراطوری روم بود. جایی که همین الان هم به اینراِشتات یا شهر مرکزی معروفه و میتونید آثار و بناهای باستانی رو توش ببینید. اما وین با خاندان هابسبورگ پا گرفت. خاندانی که در طی 600 سال، تبدیل به یکی از بزرگترین و قدرتمندترین خاندانهای اروپا شد. قلمروش رو توی سرزمینهای شرق و غرب اروپا گسترش داد و تا سالها امپراطور اعظم و مقدس روم رو تعیین میکرد. اما خاندان هابسبورگ هیچوقت نتونست با آرامش زندگی کنه. تمام این سالها یه قدرت رو به افزایش به نام امپراطوری عثمانی تلاش میکرد که راهش رو از شرق به سمت اروپا باز کنه، راهی که خواه ناخواه از دل وین میگذشت.
دشمن پشت دروازههای شهر، تاریخ رویارویی عثمانیها با خاندان هابسبورگ
سلطان سلیمان که مطمئنم به خاطر سریال حریم سلطان معرف حضورتون هستن، بعد از فتح بیشتر بخشهای اروپای شرقی مثل یونان، بلغارستان، مقدونیه و بخشهایی از لهستان و مجارستان، ارتش بزرگش رو به سمت غرب اروپا هدایت کرد. خاندان هابسبورگ تا اومد به خودش بیاد دید وین محاصرهست. هرچند که سرآخر سلیمان نتونست وین رو تصرف کنه اما زنگ خطر واسه هابسبورگها به صدا دراومده بود. این بود که شروع کردن به ساخت وساز و گسترش شهر. اما شاید این بخش ماجرا واسه ماها جذابتر باشه که به خاطر همین اتفاق، هابسبورگیها شروع کردن نامهنوشتن به سلطان اسماعیل صفوی و ازش خواستن که بهشون کمک کنه و از شرق به عثمانی حمله کنه. اما متاسفانه اون موقع ایمیل و تلگرام و توییتر و اینا نبود که پادشاهها بتونن سریع با هم به توافق برسن. تا وقتی آقای سفیر جواب رو برد و پیشنهاد همکاری هابسبورگ رو برگردوند شاه اسماعیل استخونهاش هم پوسیده بود. شاه طهماسب هم با اینکه موافق این همکاری بود اما خب مال این حرفها نبود که بتونه جلوی سلیمان بایسته و معمولا فرار رو به قرار ترجیح میداد.
سلطان سلیمان یه بار دیگه هم وین رو محاصره کرد که این بار هم به دلیل اتحاد مقدسی که به رهبری اتریشیها از اروپایی ها شکل گرفته بود، شکست خورد و به مرور امپراطوری اتریش-مجارستان فرصت نفسکشیدن پیدا کرد.
این ارتباط دیپلماتیک و روابط خوب ایران و اتریش همیشه برقرار بوده. حتی امیرکبیر وقتی از استادهای فرانسوی و انگلیسی واسه دارالفنون ناامید شد، به اتریش رو آورد و 15 تا مدرس از اونجا دعوت کرد، هرچند که عمرش قد نداد تا ببینه اینها کارشون چطوره.
ناصرالدینشاه هم تو سفرش به اروپا از وین بازدید کرده. سال 1873 یه نمایشگاهی اونجا بوده که ناصرخان مفصل ازش نوشته. خیلی جالب هم هست که از وین خیلی خوشش نیومده. میگه یه شهر توی گودیه، آب و هواش خوب نیست، دانوب خیلی کوچکه و زن زیبا هم ندیده تو شهر. هرچی دیده اکثرا کثیف و فقیر بودن. عزیزم؛ خیلی ناراحت بوده که اونجا کسی رو نتونسته به حرمسرا اضافه کنه.
موسیقی
توی تاریخ مراودات ما با اتریشیها یه نقطه عطف دیگه هم وجود داره. “فون هامر پورگشتال” که یه شرقشناس اتریشی بود، اولین کسی بود که دیوان حافظ رو به زبان آلمانی و یک زبان غربی ترجمه کرد و باعث شد امثال گوته عاشقش بشن. حتی بعد از انقلاب هم اتریش همیشه در روابط ایران و اروپا نقش میانجی و پیشقدم رو داشته. همیشه مقامات اتریشی اولین مقاماتی هستند که واسه بازکردن راه روابط ایران و اروپا به ایران میان.
چیزی که وین رو واسه ما شرقی ها خاص میکنه به نظر من اینه که وین دروازه ورود به اروپای غربیه. شهری که در هم رد پای فرهنگ کشورهای شرق اروپا رو تو خودش داره و هم فرهنگ و رسومات مردم غرب اروپا رو.
حال و هوای مردم اتریش
کیمیا: خب قبل اینکه استاد به ادامه مباحثش بپردازه، من تکلیف دو تا اسم رو اینجا روشن کنم.
اولیش خود اسم شهر وینه، خود اتریشیها و البته آلمانیزبانها به این شهر میگن ویِن، تو اروپا معمولا ویِنا خطابش میکنن و ما هم که خب میگیم ویَن.
اسم بعدی هم اتریشه، ما که به گویش فرانسوی میگیم اتریش، انگلیسیزبانها و خیلی مردم دیگه دنیا میگن آستریا. اما خود اتریشیها. از غزاله خواستیم از اتریشیها بپرسه خودشون به کشورشون چی میگن:
(صدای چند اتریشی که تلفظ نام اتریش را بیان میکنند: اوستوغایش)
کیمیا: به طور کلی اتریشیها آدمهایی هستن که رفتارشون دوستانهست و صمیمیه، اما خیلی به آداب معاشرت مقیدن، خیلی سریع صمیمی نمیشن، همیشه هم سعی میکنن یه فاصلهای رو حفظ کنن، راحتتون کنم دیگه عصا قورت دادهاند.
تو اتریش معمولا آدمها با هم آروم صحبت میکنن، اغلب هم محافظهکارن. اتریشیها بین مردم اروپا به زیرکی هم معروفن، از نشونههای زیرکیشون هم همین بس که کاری کردن که هیتلر رو که از پدر و مادر اتریشیه و توی اتریش هم به دنیا اومده، همهمون آلمانی میدونیمش، عوضش از اونطرف موتزارت که یه جورایی بیشتر آلمانیه تا اتریشی، به نام خودشون زدن، حالا جلوتر داستان موتزارت رو براتون میگیم.
موسیقی
راههای دسترسی به وین
کیمیا: حالا که مفصل با پیشینه اتریش آشنا شدید، وقتشه بریم سراغ پایتخت و از تجربه شهرگردی تو وین بگیم. وین شمال شرق اتریشه و راههای دسترسی متنوعی از کشورهای مختلف داره. از ایران هم برای رسیدن به این شهر بسته به بودجه و زمانتون میتونید بین گزینههای مختلفی انتخاب کنید، در رابطه با انتخاب و خرید پرواز مفصل تو اپیزود شونزدهم گفتیم. اما اگه میخواید بدون دغدغه و خیلی شیک و مستقیم برسید به مقصد، میتونید هواپیمایی اتریشی که روزانه هم پرواز مستقیم به وین داره رو انتخاب کنید و چهار ساعته از تهران برسید به وین.
غزاله: توی فرودگاه بخاطر اینکه وین، هاب اصلی اتریشایرلاینه، گیتهای خیلی زیادی برای چکاین کردن، چه توی بخش اکونومی و چه تو بخش بیزینس وجود داشتش. لباس مهماندارهای اتریشایرلاین خیلی جالبه، سرتاپا قرمزرنگه. از جوراب، تا کفش و کت و دامن و کلاه. حتی یه نفر رو هم دیدم که با اسکوتر قرمزرنگ داشت با سرعت زیاد رد میشد و وقتی ازش پرسیدم که جریان چیه بهم گفتش که پروازم داره میپره و باید خیلی سریع بهش برسم، دلیل اینکه از اسکوتر استفاده میکنم هم همینه.
بهترین محله وین برای اقامت کجاست؟
کیمیا: من شیفته اولین برخورد با شهرهای جدیدم، وقتی وارد فرودگاه یه شهر میشی یا از اتوبوس و قطار پیاده میشی و سرت رو بلند میکنی و شهر رو میبینی.
برای من همیشه اینجوریه که ناخودآگاه سریع شروع میکنم به اسکن کردن دور و برم و دیتا جمعکردن و مقایسهاش با دیتاهایی که قبلا تو ذهنم از اون شهر داشتم، البته معمولا اتفاقی که میافته اینه که اولین برخورد با شهر جاییه که پر تاکسی و مترو و اتوبوسه و برای همین ترجیح میدم سریع خودمو برسونم به محل اقامتم و بعد از اون با آرامش برم سراغ گشت و گذار توی شهر. برای اقامت معمولا من دو تا گزینه دارم، یا از طریق کوچسرفینگ میزبان پیدا کردم که خب تو این شرایط معمولا رفتار اون میزبانم برام تو اولویته تا لوکیشن خونهاش، اما اگه بخوام برم هتل یا هاستل، مستقیم میرم سراغ مرکز شهر و جایی که به جاذبه های توریستی نزدیک باشه، خب طبیعتا اینجوری کمتر پول و زمانم صرف رفت و آمد میشه. توی وین بهترین محل برای اقامت Ringstrasse رینگ اشتراسه هستش.
سالار: رینگ اشتغــــاسه!
کیمیا: (با حالت عصبی) کشتی ما رو با این کلاس زبان آلمانیت (خنده)
جاییه که به اکثر جاذبههای توریستی نزدیکه و همه جور هتل و هاستلی میتونید پیدا کنید.
تو این منطقه مثل همه جاهای اروپا با هر قیمتی بسته به خدماتی که دریافت میکنید، میتونید هتل و هاستل پیدا کنید.
سیستم حمل و نقل عمومی وین
سالار: دسترسی به مناطق مختلف تو وین نسبتا راحته، چون سیستم حمل و نقل همونجور که انتظار میره، بسیار منظم و برنامهریزی شدهست. تو این شهر چندتا تا روش حمل و نقل وجود داره.
اولین روش اوبان u-bahn یا همون متروست که پنج تا خط مختلف داره و هر خط رنگ مخصوص به خودش رو هم داره. گزینه بعدی اشتقاسنبان strassenbahn یا اتوبوسبرقیه که مسیرهای متفاوتی داره و در واقع اتوبوسهاییاند که روی ریل حرکت میکنن. گزینه سوم قطار سریعالسیره که تو مسیرهای اطراف مرکز شهره و ادامه مسیرش درواقع بین شهری میشه.
غزاله: همین الان مترو رسید و اومدم داخل. فضای متروها اینجا به رنگ قرمز و زرده، صندلیهای قرمز با میلهها و دستگیرههای زردرنگ. مترو خیلی شلوغ نیست ولی صندلی خالی هم کم گیر میاد. مردم اکثرا سرشون توی گوشیهاشونه، کسی با کسی خیلی صحبت نمیکنه مگر با گوشیش.
صدای مترو
سیستم خرید بلیت توی متروهای وین چجوریه؟
سالار: مثل هر شهر دیگهای، تو وین هم یکی از روشهای حمل و نقل اتوبوسه، که البته ایستگاههاشون بیشتر در انتهای ایستگاههای همون سه تا روش قبلیه که گفتم و تو مسیرهای خلوتتر حرکت میکنن.
نکته جالب در مورد بلیت اینه که برای خیلی از وسایل حملونقل مثل خیلی از کشورهای دیگه اروپایی، بلیت چک نمیشه و شما بدون اینکه کسی ازتون بلیت بخواد سوار میشید، اما یه مامورایی وجود دارن که به صورت رندوم بلیت افراد رو چک میکنن و اگه بلیت نداشته باشید و بدشانسی بیارید و بیان سراغتون جریمه خیلی سنگینی میشید. البته که یادتون باشه شما به عنوان توریست همیشه اولین گزینه واسه چکشدن هستین.
کیمیا: این هم بگم که این داستان بلیتخریدنه هر دفعه شبیه یه امتحان الهیه، هی هر بار که میخوای بلیت بخری با خودت میگی اینا که چک نمیکنن چه کاریه حالا.
غزاله: اینجا یکی از شلوغترین چهارراههاییه که تا حالا توی وین دیدم. صدای چراغقرمز که برای روشندلها طراحی شده، صدای ماشینها، اسکوترها و دوچرخهها. روی زمین راههای مخصوصی واسه دوچرخه و اسکوتر به رنگ سبز طراحی شده که بتونن راحت رفتوآمد بکنن. تعدادشون هم کم نیست، خیلیها بهجای وسیله نقلیههای عمومی یا وسیلههای شخصی از دوچرخه و اسکوتر استفاده میکنن.
کیمیا: برای بلیط هر کدوم از این وسایل نقلیه پیشنهادم اینه که بلیطتون رو بر اساس مدت زمان اقامتتون تو وین بگیرید. بلیتها هم طبیعتا انواع و اقسام دارند دیگه مثل تکسفره، دوازده ساعته، هفتاد و دو ساعته و حالا ماهیانه و سالیانه. قیمت بلیت تک سفره تقریبا مشابه خیلی جاهای دیگه اروپا ۲.۲۰ یوروست، به طور مثال میتونم بهتون بگم که قیمت بلیت هفتگی ۱۶.۲۰ یورو.
برای تهیه بلیت هم میتونید از دستگاههایی که تو ایستگاههای مترو یا جاهای دیگه هست استفاده کنید. این دستگاهها اسکناس هم قبول میکنن و اگه کارت اعتباری ندارید نگران نباشید.
موسیقی
جاذبههای توریستی وین
سالار: وقتی خواستیم طبق معمول در مورد جاذبههای وین بگیم، دیدیم که بد نیست این دفعه بریم و از کسی که بارها و بارها به وین به عنوان تورلیدر سفر کرده بخوایم که برامون از این جاذبه ها حرف بزنه.
شاید کمتر کسی بتونه مثل مهسا مطهر یه مسیر گردشگری رو توصیف کنه. جوری که انگار همون لحظه داریم با هم اونجا راه میریم. مهسا توی دورههای تورلیدری استاد اصول تورگردانی من هم بوده. بهتون پیشنهاد میکنم که گوگلمپ رو بذارین کنار دستتون و قدم به قدم با مسیری که مهسا میگه همراه بشین:
مهسا (مهمان برنامه): اگه بخوایم وین رو بشناسیم، وین رو بگردیم، بد نیست که در مورد ساختار شهری وین یک چیزی رو بدونیم. اون هم این هست که شهر وین یک شهر کوچولوی قرون وسطایی بوده که به مرور توی اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، یعنی حدود 200-250 سال پیش میان و دیوارهای دور شهر رو خراب میکنن و به اصطلاح یک خیابانی رو درست میکنن به اسم رینگ وین. خیلی از اتفاقاتی که توی شهر باید ببینیم توی این رینگ وین هست که من به ترتیب براتون اسم میبرم که بتونین برنامهریزی سفرتون رو انجام بدین. یک خیابونی عمود به این خیابون رینگ وین میشه به اسم خیابون کرتنراشتراسه kertner strasse، اشتراسه یعنی street به زبان آلمانی، حالا به زبانی که در وین صحبت میشه و سر خیابون کرتنراشتراسه ما میتونیم ساختمان اپرای معروف وین رو به اسم اِشتَتاُپرا state opera ببینیم که خب دیدنش خالی از لطف نیست، برای دیدن داخل ساختمون اپرا معمولا دم درش یه برنامهای نوشته که شما میتونین توسط تورهایی که با راهنماها اونجا اجرا میشه از داخل ساختمون بازدید بکنین که این قیمتش هم اگر اشتباه نکنم 9 یورو هست برای هر نفر و سر یک ساعتهای خاصی راهنما حرکت میکنه و داخل ساختمون اپرا رو توضیح میده.
غزاله: نور خورشید افتاده روی مجسمههای بالای ساختمون اپرا، یه سایهروشن خیلی خوشگلی بوجود اومده. الان نشستم یه گوشه یکم مردم رو نگاه بکنم، هوا امروز اونچنان سرد نیستش واسه همین لباس مردم هر کدوم یه شکله، از شلوارک و تیشرت تا پالتو و بارونی.
مهسا: اگر که پشت به خیابون کرتنراشتراسه و اپرا که سرش هست بایستیم و به سمت راستمون حرکت بکینم، کمکم میرسیم به یک منطقه به اسم قصر هافبورگ Hofburg palaceکه قصر سلطنتی وین هست. اما قصر هافبورگ چیه؟ قصر هافبورگ یکجورهایی میشه گفتش که محل اقامت زمستانه و محل اقامت سیاسی خاندان هابسبورگها هست و این قصر هافبروگ یک مجموعه یا کمپلکس یا میتونیم بگیم یک مجتمع خیلی بزرگ هست که انواع و اقسام کاخهایی رو که در طی سالیان دراز یعنی در طی 500-600 سال به این مجموعه اضافه شده رو میتونیم توش ببینیم.
از موزه جواهرات یک شاهزاده خانومی به اسم سیسا الیزابت، توش قابل بازدید هست تا مدرسه اسبهایی که به اسبها رقص خاصی رو یاد میدن برای اینکه اسبها بتونن یک نمایش خاصی رو اجرا بکنن تا خود مجموعه داخل قصر که بعضی از جاهاش قابل بازدیده، تا کتابخانهای که اونجا هست و قابل بازدید هست و کلا یک مجموعه خیلی بزرگه. اگر به اونجا رفتین یک بالکنی هست در میدان اصلی کاخ هافبورگها که هیتلر سخنرانی خودش رو برای حزب نازی از اونجا شروع کرده و عملا میشه گفتش که استارت جنگ جهانی دوم اونجا خورده.
یکی از مسیرهایی که در وین میتونیم دنبال بکنیم، مسیر جنگ جهانی دوم هست که خالی از لطف نیست اگه یه مقداری اطلاعاتمون رو ببریم بالا و بتونیم اونجا رو بازدید کنیم.
جلوتر در مورد کافهای با شما صحبت میکنم که این کافه محل حضور خیلی از روشنفکرها بوده و گفته میشه که احتمالا جنگ جهانی دوم تفکرش و ایدهاش برای ساختن اتحادیه اروپا و اروپای واحد حداقل و حکومت آلمانها و حزب نازی، اونجا به مغز هیتلر رسیده.
صدای سخنرانی هیتلر
در وین از کدام کاخهای سلطنتی بازدید کنیم؟
مهسا: خب خیابون رینگ رو که ادامه دادیم، در جلوی کاخ هافبورگها یک میدانی هست به اسم میدون مارین ترزا، مارین ترزا یک ملکه بسیار مهم هست در اروپا، خانم ماریا ترزا 10-12 تا بچه داشته که همه اینها رو در خاندانهای مختلف سلطنتی اروپایی به ازدواج شاهزادههای مختلف درآورده، یعنی یکجورهایی در زمان خودش این بانوی قدرتمند خون خاندان هابسبورگها رو در تمام خاندانهای سلطنتی اروپا اشاعه میده. یه دختر خیلی معروف داشته مارین ترزا که شاید ما ایرانیها بهتر بشناسیمش، خانم ماریآنتوانت همسر لویی شونزدهم آخرین پادشاه از سلسله بوربونها هست که بعد از اون انقلاب کبیر فرانسه اتفاق میافته در سال 1789 یعنی ما داریم در مورد قرن هجدهم صحبت میکنیم.
اما خانم ماریا ترزا یک داستان خیلی جذاب داره که وقتی به مجسمهاش نگاه میکنیم اون هم این هستش که این دختر زمانی که پدرش فوت میکنه تنها وارث حکومت پدرش هست و خیلی عجیب بوده که یک زن بخواد یک امپراطوری رو بگردونه. اما در زمانی که پدرش فوت میکنه خیلی جنگهای داخلی داخل خود وین یعنی درون امپراطوری هابسبورگها در حقیقت، در جریان بوده که این خانم میاد و جنگها رو آرام میکنه، دوباره اتحاد کشور رو برمیگردونه و امپراطوری رو بدست میگیره. ما داریم در مورد امپراطوریای صحبت میکنیم که غیر از اتریش امروزی شامل بخشی از آلمان، ایتالیا، مجارستان، اسلوواکی، چک و کشورهای دیگهای بوده که میشه براحتی توی تاریخ اینها رو خوند و پیداشون کرد.
حالا در میدان مارین ترزا که مجسمه قدرتمند این خانم رو به قصر هافبورگها نشسته، ما میتونیم 4 تا موزه در اطراف این میدان ببینیم که موزه تاریخ طبیعی و موزه تاریخ وین اونجا هست برای کسایی که علاقهمند به دیدار از موزهها هستن. همچنان مسیرمون رو در رینگ وین اگر که ادامه بدیم، یعنی اگر که خانم مارین ترزا رو در سمت چپ بذاریم و قصر هافبورگها رو در شانه راستمون بذاریم، دوباره در خیابون رینگ وین هستیم و میتونیم ادامه بدیم. میرسیم به باغ رز. یک باغی هستش که بالای 80 گونه رز در اون کاشته شده و در فصلهایی که باغ رز، رز داشته باشه یکی از جاذبههای خیلی جذابی هستش که در وین میشه دید. اگر هم که فصل گلدادن رزها نباشه باز داخل خود اونجا میشه یک بناهای زیبا و مجسمههای زیبایی رو در داخل این پارک دید.
دقیقا روبهروی پارکی که عرض کردم خدمتتون که گلهای رز درش هست، ما میتونیم ساختمان پارلمان رو ببینیم. که ساختمان پارلمان، چهرهاش شبیه معابد رومی هست اما جدیدالتاسیس هست و متعلق به اوایل قرن نوزدهمه.
یه مقدار جلوتر دست چپمون اگر که ادامه بدیم روی خیابون رینگ، دست چپمون میتونیم ساختمان شهرداری رو ببینیم که ساختمان شهرداری یک بنای قدیمی هست و همیشه جلوش یه خبراییه یعنی یک میدانگاهیای جلوش هست که خیلی از ایونتهای شهر اونجا برگزار میشه. اگر قرار باشه که بازارچهای مثلا برای کریسمس باشه، بازارچهای برای ایستر یا بهار باشه، اگر برای غذاهای محلی جشنوارهای چیزی باشه معمولا اونجا میشه پیداش کرد.
وین، بر کرانه دانوب
خیابون رینگ رو که ادامه بدیم میرسیم به آب، اون آبی رو که اونجا میبینیم کانال دانوب هست و نه خود دانوب. که کانال دانوب قاعدتا ساخته شده برای اینکه بتونه اون جریان آب رود دانوب رو که معمولا سیل راه میانداخته و شهر رو میگرفته رو بتونه کنترل بکنه هرچند که هنوز هم میگن میشه یک سیلهایی رو توی شهر دید.
غزاله: الان اومدم و کنار کانال دانوب دارم راه میرم. از مترو که پیاده میشی سمت راستت یه سری پله هست واسه اینکه بیای پایین و برسی به اون قسمت پیادهرویی که کنار کانال گذاشتن. چند قدمی که بیای جلوتر یکسری کافه میبینی که صندلیهاشون رو اینجوری کنار کانال چیدن و میتونی روشون بشینی، یه قهوه بخوری و از منظره کانال لذت ببری. دو طرف کانال پر از دیوارهاییه که روش گرفیتی کشیدن و منظره اینجا رو از اون حالت کلاسیک و قدیمی درآورده. رد پای جوونها رو اینجا میتونی کاملا روی در و دیوار ببینی.
مهسا: اگر همون رو ادامه بدیم، توی کنار کانال دانوب حرکت بکنیم مجددا به دست راست؛ ما داریم از خیابون رینگ وین استفاده میکنیم و عملا داریم دور میزنیم. سمت راستمون پره از بافت تاریخی وین و کوچهپسکوچههای متفاوت. یهخورده جلوتر که میایم، یک خیابونی رو میبینیم که همه آدمها دارن راه میرن و میرن به سمت میدان اشتفانپلاتسStephanplatz یا کلیسای اشتفان. یک کلیسای سوخته که کلیسایی هستش متعلق به قرن دوازدهم میلادی و بسیار کلیسای زیبایی هست با یکی از سبکهایی که در اون زمان رواج داشته بهش میگن سبک گوتیک و بهش کلیسای سوخته هم میگن. البته دو تا روایت هست بعضیها میگن این کلیسا سوخته در طول تاریخ بعضیها هم میگن که نسوخته و بخاطر سنگش که فرسایش پیدا کرده این اتفاق افتاده.
اما تو خود همین میدان اشتفان، دو سه تا اتفاق مهم هست که باید باهم ببینیم.
کنار کلیسای اشتفان امکان اسبسواری وجود داره و یه کالسکههایی که هستن که شما میتونین سوار بشین و دوری بزنین در بافت تاریخی وین.
صدای کالسکهها
مهسا: اگر کلیسای اشتفان رو بتونین از روی نقشه پیدا بکنین، یک سرپایینی میره به سمت خیابون رینگ که از پشت کلیسای اشتفان منشعب میشه و میره به سمت یک جایی به اسم اشتتپارک Stadtpark یا پارک شهر. و اگه پیاده باهمدیگه بریم پایین بعد از حدود یک ربع پیادهروی میرسیم به اشتتپارک. اشتتپارک یا پارک شهر جایی هستش که یک سالنی تو اون وجود داره به اسم کورسالن Kursalonکه یکی از سالنهای معروف اجرای اپرا هستش در وین و جایی هستش که یکی ازنوازندگان و آهنگسازان بسیار معروف اتریشی به اسم یوهان اشتراوس Johann Strauss اونجا اولینبار موسیقیش رو اجرا کرده و اولینبار کنسرت داده.
اما اون چیزی که شاید برای مهم باشه تو یکی از کوچههای روبهروی اشتتپارک از سمت اشتفان پلاتس که میاین یه هتلی وجود داره به اسم هتل کوبورگ Coburg hotel. هتل کوبورگ جایی هستش که مذاکرات هستهای رو آقای دکترظریف انجام دادن با کشورهای عضو 1+5 و اون تراس معروفی که آقای دکتر ظریف توش میایستادن و با خبرنگارها صحبت میکردن که بعدها به اسم دیپلماسی تراس مطرح شد و الان در خیلی از دانشگاههای روز دنیا درمورد این دیپلماسی تراس بحث میشه و در علوم سیاسی تدریس میشه، میتونیم این هتل کوبورگ رو اونجا ببینیم.
صدای مصاحبه دکتر ظریف
مهسا: خب یکم فاصله بگیریم از رینگ وین و به جاذبههای دیگه برسیم. یکی از جاذبههایی که شاید خیلی جذاب باشه، اما یک مقدار دورتر از رینگ وین هست اما از خود رینگ وین میشه با یه تِرَن بهش رسید، کاخی هست به اسم کاخ بلودرBelvedere palace.
کاخ بلودر متعلق هست به یکی از رؤسای نظامی خاندان هابسبورگها که خیلی به آثار هنری علاقهمند بوده و الان یک کلکسیون هنری بسیار زیبا اونجا میشه دید و یک نمای خیلی خوب هم از شهر وین از توی حیاط کاخ بلودر میشه بهش دسترسی داشت، چون یه مقداری روی بلندی قرار داره و نکته مهمی که شاید در کاخ بلودر جذاب باشه این هست که یه تعدادی از آثار جذاب آقای “گوستاو کلیمت” که نقاش معروف اتریشی هست و کسی هست که اولین بار میاد و احساسات رو در صورت زنان پیاده میکنه در نقاشیهاش و از اون زن کامل زیبای مادر مهربان، زن رو خارج میکنه و حس نفرت و حس خشم و رضایت حتی از ارتکاب به جنایت رو در صورت زنان وارد میکنه در نقاشیهاش، میتونیم که خیلی از آثارش رو در موزه بلودر ببینیم.
اما قبل از ترک وین نباید خانه هانس هولان Hans Hollein رو از قلم بندازیم. آقای هانس هولان یه کسی هست که با سبک طبیعتگرا کار میکنه و یک خانهای وجود داره به اسم خانه هانس هولان که یک ساختمون چندرنگ هست که اگر توی محوطهاش قرار بگیرین کاملا میتونین به کاررفتن عناصر طبیعی رو توی خانه هانس هولان ببینین. درخانه هانس هولان مثل طبیعت هیچ خط صافی وجود نداره و خیلی جالبه که بدونین که هنوز توی این آپارتمان خیلی آدمهای معمولی زندگی میکنن یعنی داخل آپارتمان قابل بازدید نیست ولی محوطه آپارتمان بسیار محوطه جذابیه، مخصوصا روبهروش که یک بازارچه فروش صنایع دستی و سوغات قرار داره که به سبک طبیعتگرا شما در هر جایی که هستین آب میتونین ببینین یعنی یک جریان آب خیلی کوچیکی جریان داره و قابل بازدید هست و اینکه کف اینجا صاف نیست و مثل انگار که داریم توی یه فضای طبیعی قدم میزنیم کف، بالا و پایین داره و خیلی فضای جذاب و صمیمیای داره برای دیدن و بازدید کردن.
موسیقی
بازارچه خوراکیهای وین و کاخ شونبرون
کیمیا: یکی دیگه از جاذبههای وین که خیلی زنده و پویاست و یک تجربه متفاوتی از وین بهتون میده بازار روز نشمارکته naschmarkt . نشمارکت جاییه که انواع و اقسام خوراکیهای وینی رو میتونید اونجا پیدا کنید و مفصل با سلیقه غذاییشون آشنا بشید. من خودم توی نشمارکت یه تجربه غذایی بینظیر از وین داشتم.این هم بگم که یادتون باشه این بازار تا ساعت سه بازه و شنبهها و یکشنبهها هم تعطیله.
اما یکی دیگه از جاذبههای خیلی معروف وین کاخ شونبرونه Schonbrunn palace. این کاخ ساخته میشه تا مقر تابستانه خاندان هابسبورگ باشه، روایتی هم هست که قدیمیترین باغ وحش اروپا اونجا قرار داره. علاوه بر این باغ وحش این کاخ یه محوطه خیلی زیبایی داره که میشه اون mazeهای معروف اروپایی رو هم توش دید و البته اگه شانس بیارید سنجابهایی که تو محوطه آزاد هستند رو هم میبینید. اما داخل خود کاخ اتاقهای متفاوت و طبیعتا با وسایل شاهانه وجود داره که البته یه سری آثارهنری اورجینال رو هم میتونید اونجا ببینید. یه اتاقیام داره به اسم اتاق مینیاتور که نقاشیهای مینیاتوری از ایران و چین و هند میتونید اونجا ببینید.
غزاله: الان اومدم داخل کاخ شونبرون. اینجا صدام میپیچه. روی سقف پر از نقاشیهای فوقالعاده زیباییه که حالت سمبلیک دارن، هم جهان بعد از مرگ رو توشون میشه دید، هم بزرگان وین و اتریش رو و هم از زندگی روزمره مردم. برای ساخت این سالن از هنرمندان ایتالیایی هم کمک گرفته شده. این سالن جایی بوده که درواقع رقص باله، رقص والس و اجراها و پرفورمنسهای هنری توش صورت میگرفته.
کیمیا: نکتهای که هست حواستون باشه برای برای بازدید از کاخ باید از قبل آنلاین بلیت بگیرید. اگه نمیتونید آنلاین بلیت بگیرید باید حضوری برید از گیشه بلیت بگیرید وخب وقتی حضوری میرید حواستون باید باشه که همون موقع اجازه ورود به کاخ رو ندارید، در واقع وقتی بلیط رو تهیه میکنید بهتون میگن مثلا برید سه ساعت دیگه بیاید. پیشنهاد من اینه که اون روزی که تصمیم دارید کاخ رو ببینید، صبحش برید از گیشه بلیط رو بگیرید و حواستون به ساعتی که بهتون اجازه ورود میدن باشه، این وسط برید نشتمارکت رو ببینید و برگردید.
یکی از جاذبههای مدرن وین شهرک سازمان ملله که ساختمونهای سازمان ملل اونجان.این شهرک تو مسیر رودخانه دانوبه. اگه علاقه دارید داخلش رو ببینید باید حواستون باشه که از قبل، ساعت و روز تورهاش رو چک کنید و حواستون هم باشه که بسته به فصل و اجلاسی که اونجا برگزار میشه زمان تورها متغیره.
موسیقی
موسیقی، روح شهر وین
سالار: از هنر و فرهنگ اتریش و وین ساعتها میشه حرف زد. از گوستاو کلیمت و اگون شیله و خیلیهای دیگه. اما مهمترین و معروفترین شاخصه اتریشیها موسیقیه. وین معروفه به قلب موسیقی کلاسیک اروپا. جایی که در تمام تاریخ معاصر خیلی از بزرگترین موسیقیدانها توش زندگی و کارکردن و وین رو تبدیل به یک مرکز مهم از لحاظ موسیقی کردن. همین الان هم دانشگاهها و ارکستر سمفونیکها و فیلارمونیکهای وین جزو معروفترینها و معتبرترینها توی دنیای هنرن.
این روزها یکی از معروفترین تورهای وین، تور موسیقیگردیه. چون وین پره از خونههای موزیسینهای بزرگ که میتونید برید و بازدیدشون کنید و دربارهشون بخونید.
توی وین چندتا خونه وجود داره که به موتزارت و بتهوون و باقی موزیسینهای معروف منتسبه و شما میتونید برید و اونها رو ببینید. معروفترینشون هم خونه موتزارته که درست پشت کلیسای اشتفانپلاتز قرار گرفته. بد نیست قبل از اینکه به این خونه برید فیلم آمادئوس رو ببینید که درباره زندگی موتزارته و البته که خب همه اتفاقات فیلم عینا تو زندگیش اتفاق نیفتاده. توی بازدیدتون از این خونه بهتون توضیح میدن که چه چیزهایی از این فیلم با زندگی واقعیش فرق داره.
موسیقی
سالار: کلا همه جای شهر میشه رد پای این موسیقی رو توی فرهنگ مردمی و توریستی دید. از موزیسینهای خیابونی حرفهای بگیر تا حتی توی دستشوییهای متروی اپرا.
غزاله: انگار موزیک خیابونی جز جدانشدنی این شهره. چند قدم یبار صدای یه موزیک جدید میاد.
صدای موزیک خیابونی
سالار: برای اینکه بتونیم بیشتر با حال و هوای موسیقی تو این شهر آشنا بشیم رفتیم سراغ ساسان محبی که اونقدر رشتهای که خونده و تدریس میکنه سخت بود که از خودش خواستم برامون توضیحش بده:
ساسان محبی (مهمان برنامه): من دو تا رشته رو در وین درس خوندم، یکی رشته پیانو و یکی رشته آهنگسازی، در این دو رشته در وین فارغالتحصیل شدم. بعدا هم بهخاطر علاقهام به آهنگسازی فیلم به کالج موسیقی برکلی آمریکا رفتم و اونجا آهنگسازی فیلم خوندم.
سالار: و شما الان در دانشگاه تهران و هنر هم درس میدین درسته؟
ساسان: بله، من الان نزدیک دو ساله برگشتم ایران و در دانشگاه هنر و دانشگاه تهران به صورت استاد مدعو مشغول تدریس هستم.
وین، مهد موسیقی کلاسیک اروپا
سالار: خب آقای محبی من اولین سوالم اینه که موسیقی کلاسیک چه شاخصهای داره یعنی ما چه موسیقیای رو بهش میگیم اصلا کلاسیک؟
ساسان: بله، موسیقی کلاسیکی که ما حداقل الان در این دوره اسمش رو کلاسیک میذاریم، بهخاطر فرم آهنگسازی و سازبندیای که در اون دوره قطعاتش رو مینوشتن، ما الان بهش میگیم فرم کلاسیک. بهعبارتی کلاسهشده، اگه بخوایم خیلی خودمونی بگیم، تعریف داره که باید چه کار کرد، چه کار نکرد، ملودی کجاست؟ ملودی دوم کجاست؟ چهجوریdevelop میشه و چهجوری بازگشت میشه که بهش میگیم کلاسیک. در اصل در هر دوره موسیقیای که شروع به کار میشه در اون لحظه بهش میگیم موسیقی مدرن، بعدا در دورههای بعد اسمهای دیگه روش میذاریم. موقعی که حالا از موسیقی باروک موسیقی کلاسیک شروع شد، در اون دوره حالت مدرن بود، بعدا شد اسمش کلاسیک، بعد از دوره بتهوون به بعد که موسیقی رمانتیک شروع شد، در اون دوره بهش میگفتن موسیقی مدرن و بعدا ما بهش میگیم رمانتیک. این اسامی بعدا بهش اضافه میشه.
سالار: یک نکتهای که ما خیلی زیاد میشنویم اینه که اتریش و خاصه وین مهد موسیقی کلاسیک اروپاست. میخوام ببینم که اصلا برای چی وین به این خصیصه معروفه؟
ساسان: به دو دلیل. یک دلیل مساله تاریخیه، بخاطر موقعیت حتی جغرافیایی اتریش و وین در اروپا که حالت مرکزیت داشت بین اروپای شرقی و غربی، خیلی از آهنگسازها در اتریش زندگی میکردن حالا بگذریم از اینکه خود سلطنت اتریش در اون دوره که هابسبورگها بودن خیلی زیاد به مساله هنر اهمیت میدادن و حتی بهعبارتی به خیلی از آهنگسازها باج میدادن که اونجا بمونن مثل بتهوون، به هر حال هزینهای رو براشون میپرداختن و من الان اسمش رو باج میذارم، که در اتریش بمونن. و برای همین هم خیلی از آهنگسازها در وین فوت کردن و در قبرستان مرکزی وین هستن. اگر کسایی بخوان به اتریش برن یکی از پیشنهادهاست که حتما برن اونجا. قبر خیلی از آهنگسازهای معروف دنیا رو میبینن که در کنار همدیگه اونجا دفن شدن. خیلیهاشون اصلا اتریشی نبودن. این از نظر تاریخی.
در حال حاضر علت اینکه شاید میشه گفت که هنوز هم وین شهر موسیقی هست تعداد کنسرتهایی که هر شب در جاهای مختلف وین برگزار میشه، اونقدر تعدادش زیاده که شما شاید باید انتخاب بکنید که امشب کدوم یکی از این کنسرتها رو دوست دارید برید و جالب اینه که تقریبا همه کنسرتها هم کل بلیطهاش فروش رفته هر شب، یعنی تموم میشه. باید خیلی از قبلتر رزرو بکنن، اگرکسایی که علاقهمندن برن اتریش و کنسرت ببینن. یک سری آپشنها وجود داره برای کنسرت مثل مثلا اپرای وین اگر بخوان برن که آپشن بلیط ایستاده داره که در سه طبقه مختلف میتونن بلیط بگیرن که همون اول باید انتخاب بکنن که طبقه همکف رو میخوان بگیرن، بالکن وسط یا بالکن بالا رو، که خوبیش هم برای ما اینه که از نظر مبلغ خیلی ارزون هستش با 2-3 یورو میتونید بلیت ایستاده رو در اپرای وین بگیرید و از موسیقی و اپرا لذت ببرید.
موسیقی کلاسیک رو با چه آهنگسازهایی شروع کنیم؟
سالار: آقای محبی مرسی از این نکتهای که گفتین، من حالا برمیگردم به این ماجرای اینکه که چجوری ما بریم کنسرت، اما سوالم اینه که ما اگر بخوایم موسیقی اتریش رو بشناسیم یعنی بگیم که من موسیقی کلاسیک اتریش رو شناختم، باید بریم سراغ کی؟ موتزارت گوش کنیم؟ شوبرت گوش کنیم؟ ماهلرگوش کنیم؟ چی کار باید بکنیم دقیقا؟
ساسان: دو تا موزیسین در حال حاضر به عنوان حالا بزرگترین موزیسینها، چون خیلی هستن موزیسینهای اتریشی هم، خیلی برای ما شاید جلوه موسیقی اتریش رو داره، بله یکیش موتزارت هست، البته من این توضیح رو باید بدم که موتزارت در زالسبورگ به دنیا اومده، که الان زالسبورگ جز اتریش حساب میشه، در زمانی که زالسبورگی وجود داشت در اون دورهای که موتزارت به دنیا اومد، قسمتی از خاک آلمان بود. ولی ما کلا موتزارت رو یکی از شاخههای اصلی آهنگسازهای اتریشی میدونیم. حتی انقدر به هر حال تبلیغاتی شاید بشه گفت، اهمیت پیدا کرد که شکلاتهای موتزارت هم هست که تو اتریش ساخته میشه ولی شاید میشه گفت اصلیترین آهنگساز اشتراوس هست، یوهان اشتراوس که دو تا بودن یوهان اشتراوس پدر، یوهان اشتراوس پسر. یوهان اشتراوس پسر والتزهاش خیلی سمبل موسیقی اتریشی رو میتونید توش بشنوید.
سالار: بسیار هم عالی. من خودم رو میگم و شاید خیلی از دوستان مثل من، اینکه ما سررشته موسیقی نداریم، اما وقتی که میریم با یک سری واژههای تخصصی موسیقی مواجه میشیم. مثلا من میخوام برم به یک کنسرت موسیقی کلاسیک. بعد میبینم که درواقع ارکستر فیلارمونیک وجود داره، ارکستر سمفونی وجود داره، و اینها اجراهاشون، یه سری تو اپرا میزنن، یه سری سونات دارن، یه سری سمفونی دارن. فکر میکنی ما وقتی به عنوان یک گردشگر میخوایم بریم اونجا مناسبترین تجربهای که میتونیم از موسیقی کلاسیک و تو تاین یک ذره محدودتر داشته باشیم چه سبک موسیقیای هست و چه اجراهایی رو میتونیم بریم؟
بهترین سالنها برای تجربه موسیقی کلاسیک در وین کجاست؟
ساسان: سوال خوبیه. چون یه اتفاقی که خیلی توی وین میافته این هستش که یه سری فروشندههای کنسرت رو تو خیابون میبینید که اکثر اینها هم لباسهای قدیمی رو تنشون کردن مثل دورهای که موتزارت بوده و کلاهگیس سرشون بوده و لباسهای بلند اشرافی تنشون هست که سعی میکنن به توریستها بلیط بفروشن. نمیگم کنسرتهایی که اونها بلیط میفروشن کنسرتهای بدی هست ولی اگر تاپترین کنسرتها رو در وین بخوایم ببینیم شاید اونها بهترین آپشن نباشن.
بهترین جاهایی که میشه به کنسرت رفت یکی سالن کنسرتهاوس وین هستش که ساختمونی هست که چند سالن داره اونجا. بیاهمیته کدوم سالن رو برید معمولا تمام کنسرتهایی که در اونجا برگزار میشه یک لِوِل خاص خودش رو داره و اگر کسی بخواد واقعا موسیقی خوب بشنوه این یکی از آپشنهای خیلی خوبه.
دو تا ساختمون اپرا اونجا داره، یکی اپرای شهر هست که توی منطقه یک وین هستش و یکی اپرای مردمی هستش که توی مرز منطقه هفده هستش، که اپرای شهر معمولا اپراهاش سنگینتره که شاید هر کسی حتی حوصلهاش رو نداشته باشه ولی به نظر من پیشنهاد خیلی خوبیه که یک بار تجربه بکنید. اپراهای مردمی بیشتر اپرت پخش میکنه که خیلی سبکتر هستش از نظر موسیقیایی یا حتی خیلی شادتر هستش. این سه جا رو من پیشنهاد میکنم به عنوان مکانهای اصلی برای توریستها. اما اگر کسی بخواد واقعا موسیقی حرفهای رو گوش بکنه یک سالن دیگهای وجود داره که بهش موزیکفراین Music ferein میگن. فراین میشه، نمیدونم حالا فارسی بهش چی میگن، شاید موسسه یه همچین چیزی. به هر حال، اگر کسی بخواد موسیقی واقعا حرفهای رو گوش بکنه سالن موزیکفراین یکی از بهترین سالنهای کنسرت هست در کل اروپا و علت اینکه من میگم یکی از بهترینها هست بخاطر آکوستیکش هستش، چون سالنهای کنسرت با همدیگه متفاوت هستن و اونجا اونوقت باید از خیلی قبلتر بلیت رزرو بکنید چون اونجا کسای دیگه که میان کنسرت میدن در موزیکفراین معمولا موزیسینهای جهانی هستن.
موسیقی
آداب رفتن به کنسرتهای موسیقی کلاسیک چیه؟
سالار: یک چیزی که من فکر میکنم که بهخاطراینکه ما تقریبا یک همچین آدابی رو نداریم تو کشورمون، به عنوان یک توریست ایرانی، من خودم باز خودم رو مثال میزنم، همیشه استرس دارم که آداب رفتن به یک کنسرت موسیقی کلاسیک چیه؟ از لحظه اولی که وارد سالن میشم، اینکه کجا باید بشینم، چه آدابی داره، آیا باید دست بزنم؟ اون لباسی که میپوشم چی باید باشه؟ میتونین یه تجربه رفتن به موسیقی کلاسیک و آدابش رو در چند دقیقه واسه ما توضیح بدین.
ساسان: رفتن به کنسرتها در اتریش یا کلا کنسرت رفتن تا یه حدی یک سری آدابش رو نگه داشته از نظر تاریخی اگر بخوایم بگیم، یک مقداریش رو که از دست داده تقصیر امثال من هستش که اونجا دانشجو بودیم و سعی کردیم که یه سری آداب رو بشکنیم. از جمله اینکه چه لباسی بپوشیم، خیلی جاها فشار میآوردن که باید لباس حتما رسمی باشه، به هرحال انقدر الان سختگیری نمیشه، قدیم میشد، ولی حتی اگر علاقهمند هستید میتونید توی تنفس، چون تنفس کنسرت یکی از مکانهای اصلی عرضه لباسهای جدید همیشه بوده، چه حالا توی اتریش چه تو پاریس، که میبینید که آدمها چه لباسی پوشیدن، هنوز هم تا یک حدی هست. ولی اگر کسی بخواد به عنوان توریست بره، اجازه داره با لباس آزاد بره اما چندتا چیز خیلی مهمه.
کنسرتهای اونجا رأس ثانیه شروع میشه، شما به هیچوجه دیر نمیتونید برید، اگر دیر برید در رو باز نمیکنن براتون اصلا. یعنی اینجوری نیست که اگه شما دیر برید با اینحال میتونید برید تو. حتی توی اپرای وین چون قسمتهای مختلف اپرا داره، شما اگر وسط یک قسمت اپرا به هر دلیلی، بخواید دستشویی برید یا جایی برید آب بردارید، از سالن بیرون بیاید، اجازه ندارید دیگه برگردید، تا موقعی که تنفس بشه، اونموقع اجازه دارید برگردید. داخل سالن باید خیلی ساکت باشید، شما حتی اجازه حرفزدن با بغلدستیتون رو خیلی بلند ندارید، میتونید کوتاه با یکی چندتا کلمه ردوبدل کنید ولی اگر طولانی صحبت کنید آدمها اعتراض میکنن، آدمها اونجا اومدن که کنسرت رو بشنون. خوبی حالا اپرا، چون الان صحبت اپرا هم شد، اپراها همه، شاید بامزه باشه براتون، در وین زیرنویس داره. زیرنویسها رو زیر اپرا نمیتونن نشون بدن چون اونجا به هر حال دارن بازی میکنن و میخونن، درجایگاهی که شما نشستید یک مونیتور خیلی کوچولو جلوتون هست، اون چیزی که میخونه رو شما اونجا میبینید و میتونید حتی زبونش رو عوض بکنید، به زبون اصلی که اون خواننده داره میخونه ببینید یا ترجمهاش رو انتخاب بکنید به انگلیسی که چی داره میخونه. توریستهایی که دارن به وین میرن و به واسطه به هر حال کنسرت، به سالنهای کنسرت میرن، شاید قطعات رو نشناسن، مراقب باشن که وسط قطعه دست نزنن. بعضی از قطعات چند قسمت داره، مثلا چون شما سوال کردید قبلش، سمفونی چهار قسمته و باید واقعا صبر بکنن چهار قسمت تموم بشه. من پیشنهاد میکنم صبر بکنن ببینن وقتی بقیه دارن دست میزنن، اونموقع دست بزنن.
سالار: بهترین کاره که منم همیشه این کار رو میکنم. بسیارخب. نکته خاصی هست که درمورد موسیقی و درواقع در مورد وین، در مورد موسیقی اتریش بخواین بهمون بگین در آخر؟
ساسان: من پیشنهاد میکنم بهجای اینکه در رابطه با خود موسیقی حرف بزنم، در رابطه با مکانهایی که آهنگسازها در اونجا زندگی کردن بگم، شما خیلی ساختمونهای مختلف میتونید برید که حالت موزه شده رو ببینید که آهنگسازهای جهانی اونجا زندگی کردن. بتهوون چندتا ساختمون اونجا داره، علت اینکه چندتا ساختمون داره بخاطر اینه که شاید خوب چون نمیشنید آدم پرسروصدایی بود و از جایی که خونه رو اجاره کرده بود بیرونش میکردن و میگفتن خب حالا باید بری یک جای دیگه. یک دلیلش این بود، یک دلیلش هم داستان ییلاق-قشلاق بود که به هر حال مجبور بودن که جاشون رو عوض بکنن.
خارج از اون موتزارت هم در وین خونه داره، محل اصلی تولد موتزارت در زالسبورگ هست که یک ساختمون چندطبقهست که بامزگیش اینه که ویولون اصل موتزارت هم اونجا توی یک محفظه شیشهای نگهداری میشه با دمای مناسب، با رطوبت مناسب که خراب نشه. اگر به ساختمون موتزارت در زالسبورگ دوستان مراجعه کردن، در قسمت آخر یک مغازه کوچیک وجود داره که میتونید اونجا قطعات موتزارت رو بخرید. یکی از شاید جذابیتها، یکی از سیدیهای اونجا هستش که یهودی منوهین نوازنده خیلی معروف ویولن با همین ویولن اصل موتزارت که دراونجا وجود داره قطعات موتزارت رو اجرا کرده. شاید این جذاب باشه که اون صدای اصل ویولن چجوری شنیده میشه رو بخرید.
ولی تو خود وین آهنگسازهای دیگه مثل شوبرت اونجا محل زندگیش رو میتونید برید ببینید خارج از بتهوون و موتزارت. قبرستان مرکزی وین رو حتما برید ببینید چون اونجا یک عالمه از قبرهای آهنگسازهای معروف رو کنار همدیگه میبینید، این پیشنهاد منه. در ضمن ربطی به موسیقی نداره، پشت اون قسمت آهنگسازها در قبرستان مرکزی وین قبر آثای سیاوش کسرایی هم وجود داره.
موسیقی
سالار: این موسیقی که الان شنیدین از ساخته های خود آقای محبی بود.
کیمیا: من فقط یه توضیحی هم بدم که همونطور که ساسان محبی گفت، طبیعتا برای شنیدن موسیقی ناب و حرفهای بهتره که خب برید سراغ سالنهای تخصصی. اما اون آدمهایی که لباس سنتی پوشیدن و بلیت کنسرت میفروشن، بیشتر برای توریستهاییه که دوست دارن یه دید کلی و عامیانهتری از موسیقی اتریش داشته باشن. این اجراها ملغمهایه از اجرای آثار موتزارت و شوپن و اشتراوس و باله و اپرا و برای توریستها درواقع برنامهریزی شدن.
موسیقی
در وین چه غذاهای اتریشی رو امتحان کنیم؟
کیمیا: معروفترین غذای اتریشی که حیفه بریم تا اتریش و امتحانش نکنیم، شنیسل اتریشیه، تو ایران ما بیشتر شنیسل مرغ رو میشناسیم اما طبیعتا این شنیسل میتونه با گوشتهای مختلف مثل گوساله و خوک هم درست بشه. تو اتریش مرسومه که کنار این غذاهای گوشتی یه سالاد گرمی سرو میکنن، این سالاد کلم ترش پختهشدهایه که با زیره و سیب و شراب سفید طعمدار میشه که به صورت سنتی گرم سرو میشه. الان میدونم قیافههاتون یکم عجیب و توهمرفته شده ولی من بهتون قول میدم که خوشمزهست، حتما امتحانش کنید. یک غذای معروف دیگه هم که امتحان کردم سارمائه که یه جورایی شبیه دلمه برگه.
اما حتما تعریف سوسیسهای اتریشی رو هم شنیدید دیگه. برای اینکه تخصصیتر در موردش بشنوید رفتیم سراغ یاسمن که هشت ساله وین زندگی میکنه، ازش خواستیم به طور کلی از غذاهای وین و زندگی شبانه تو وین بگه.
موسیقی
یاسمن (مهمان برنامه): یکی از غذاهای خیلی محبوب توی وین سوسیسه، که دو تا از مهمترین سوسیسهایی که توی وین هست، kasekrainerکزهکراینره که سوسیس پنیریه و یکی دیگهاش هم سوسیس وینیه که از خانواده سوسیس فرانکفورتره که با همون اندازه و شکله و ازگوشت گاو یا گوشت خوک درست میشه. سوسیس هم معمولا با کِخِن یا ترب که بهصورت رنده شده هست به اندازه یه قاشق مرباخوری کنار سوسیس سرو میکنن.
یکی دیگه از میانوعدههای مهمی که توی وین خیلی طرفدار داره لبهکزهزمله که لبهکزه یا فلایشکزه درواقع پنیر گوشتی یا لوبیای گوشتیه که یه گوشتیه که توش خیلی پنیر داره، درواقع یک جورایی مثل سوسیسه ولی شکلش خیلی مکعبی شکله و مشخصهاش هم همین شکل زاویهدارشه. و زمل هم در واقع همون نون خیلی معروف اتریشیه که این تیکه گوشت رو میبرن و لای نون میذارن و به عنوان میانوعده مصرف میکنن.
موسیقی
شیرینیها و دسرهایی که توی وین باید امتحان کنیم
یاسمن: خب، اتریشیها خیلی شیرینی و دسر دوس دارن، یه غذایی که حالا هم میشه بهش گفت غذا هم دسر، اسمش کایزراشمارنه که تخممرغ و آرده، یک چیزی مثل خاگینهست که کشمش و پودر قند هم داره، بیشتر به عنوان دسر استفاده میشه ولی چون خیلی غذای سنگینیه میتونه بهعنوان غذای اصلی هم استفاده بشه.
یکی دیگه از شیرینیهای خیلی معروفی که دارن زاختوعتهست که زاختوعته یه کیکیه که چندلایهست و لایههای بیرونیش انواع شکلاته و وسطش یه تیکه مربا میاد که این رو کنار خامهای که همزده شده میخورن. زاختوعته هم اولینبار گفته میشه که توی هوتهزاخه اختراع شده که یکی از جاذبههای توریستیه که توی منطقه یک وینه، یک کافه دیگهای هم هست توی اون منطقه به اسم کافه دمل که اینها ادعا میکنن که اولینبار اینها زاختوعته رو اختراع کردن و زاختوعتهشون هم خیلی خوشمزهتر از زاختوعتههای دیگهست.
از شیرینیهای دیگهشون اشترودل یا همون اشترودلی که خودمون هم داریم توی ایران درست میکنیم هست که خمیر نازکه که توش با میوه که معمولا از سیب استفاده میکنن درست میشه.
کدوی حلوایی خیلی توی آشپزی اتریشی اهمیت داره، بویژه توی فصل پاییز به بعد که فصل کدوحلواییه که باهاش کیکهای مختلف درست میکنن، سوپ کدوحلوایی داریم و یه روغن خیلی معروفه که مال منطقه اشتایماگ یا گراتسه، اون سمته، که روغن تخم کدوعه که حالا این رو با سالاد و حتی با بعضی از دسرها هم مصرف میکنن.
موسیقی
زندگی شبانه وین
یاسمن: وین بیشتر شهر روزه تا شهر شب. زندگی شبانه داره ولی نه اونقدر که توی شهرهای دیگه اروپا مشهوده.
غزاله: دارم تو خیابون گراوِن قدم میزنم، ساعت ده دقیقه به هفت شبه، روز اول سفره و دور و برم پر از برندهای لوکس و هایاِنده. یه کافه با نور قرمز که توش پر از بخاریهای گرمه وسط خیابون این رو پهنکردن آدم هی دلش میخواد بره بشینه اینجا فقط قهوه بخوره، آدمها رو نگاه بکنه، به صدای موزیک خیابونی گوش بده. سمت راستم صدای گیتار میاد. یه خانوم که به نظر میاد مادر و پسرن. خانومه داره آواز میخونه، پسرش هم همراهش گیتار میزنه.
موسیقی خیابونی
یاسمن: معمولا زندگی شبانه محدود میشه به هفتهها و روزهایی که فرداش تعطیلی رسمیه. مراکز خرید و فروشگاهها معمولا ساعت 6 تا 8 دیگه میبندن. رستورانها معمولا آشپزخونههاشون تا 10 شب بیشتر باز نیست. و از اون به بعد اگر کسی توی خیابونه و بخواد اگر چیزی بخوری بایستی از دکههای سوسیسفروشی یا دکههای کبابی درواقع خرید کنه. این دکه های سوسیسفروشی یا همون ووشتناشتندلها توی وین خیلی معروفن و هر کدومشون یه ویژگی خاصی دارن، و هر آدمی من فکر میکنم که برای خودش یه دکه سوسیسفروشی محبوبی داره که معمولا هم اطرافش چند نفر آدم وایسادن و حالا سوسیس و آبجو و این چیزها میخورن.
غزاله: دارم تو خیابون گراون که دیشب هم اینجا بودیم راه میرم، انگار نه انگار این همون خیابونه. بهقدری ساکت و سوت و کوره که انگار هیچکس اینجا زندگی نمیکنه. فقط گهگداری صدای ماشینی.. موتوری.. میاد و این سکوت رو میشکنه.
نوشیدنیهای معروف وین
یاسمن: زندگی شبانه وین محدود میشه به نوشیدن. حالا این نوشیدنه میتونه آبجو یا شراب باشه. خب نوشیدن آبجو خیلی بهعنوان تفریح توی فرهنگ اتریش هستش و اینها یکسری بییرگارتن یا باغ آبجو دارن که حالا توی تابستونها توی یک باغچهایه که میز گذاشتن و ملت نشستن و آبجو مینوشن. یا اینکه اگر زمستون باشه توی یک فضاییه که حالا میزهای بزرگی داره و آدمها میتونن دورش بشینن.
موسیقی
یاسمن: دیگه. قهوه خیلی مهمه توی وین و اینکه از قدیم اصلا یک کافههاوسهایی بوده یا درواقع قهوهخانههایی بوده که اینها خیلی معماری قدیمیای هم دارن و این کافههاوسهایی که خیلی قدیمی هستش معمولا خیلی پیشخدمتهای قدیمیای هم داره یعنی پیشخدمتهایی که سالهای ساله که اینها توی این کارن و خیلی ویژگی خاصی که دارن اینه که خیلی بداخلاقن یعنی بهعنوان یک جاذبه توریستی هم حتی هست که خیلیها میان تا این بداخلاقی این پیشخدمتها رو ببینن.
موسیقی
سالار: صحبت از پیشخدمتهای بداخلاق وینی شد خواستم بگم ما خودمون کافهنادریمذگان داریم.
اما یکی از توصیههای اصلی واسه درک فرهنگ روزمره مردم اتریش همون کافههاوسهایی هست که یاسمن بهشون اشاره کرد. این کافههاوسها از قدیم محل جمعشدن مردم و بحث و حتی تصمیمگیریهای سیاسی بوده. به خاطر همین کافه هاوسهاست (سالار سر گفتن این کلمه بارها تپق میزند)
که خیلیها به اشتباه میگن که قهوه از اتریش وارد اروپا شده که خب صحت نداره اما نشوندهنده تاثیر عمیق این کافههاوسها تو فرهنگ مردم اتریشه.
کیمیا: داستان اتریش و زیباییهاش به وین ختم نمیشه. اتریش کلی جای زیبا برای شهرگردی و طبیعتگردی داره. مثلا همونجوری که تهرانیها برای تفریح آخر هفتهشون میرن درکه و دربند، تو وین هم میشه به راحتی و با وسایل نقلیه عمومی، میشه رفت روستاهای مختلف اطراف رو دید. مثلا روستای گرینزینگ که تو شمال وین قرار گرفته و پره از رستورانهای متفاوت. از گرینزینگ هم میشه سوار اتوبوس بشید و برید سمت طبیعت و گشتی هم تو در کالزبرگ و لئوپولزبرگ داشته باشید. کالزبرگ و لئوپولزبرگ دو تا تپه هستن که اطراف وین و مشرف به این شهرن، میتونید یک بعدازظهر متفاوت رو اونجا بگذرونید.
علاوه بر همه این جاذبههایی که اطراف وین هستن، اتریش با هشت کشور دیگه مرز زمینی داره که به راحتی میتونید سفری هم به اونها داشته باشید. مثلا میتونید بلیت اتوبوس براتیسلاوا که پایتخت اسلوواکیه رو بگیرید و یک ساعته به اونجا برسید. یا پراگ و پل چارلز معروفش تنها ۳۳۰ کیلومتر با وین فاصله دارن که تقریبا میشه سه ساعت و نیم
موسیقی
سالار: اپیزود بیست و سوم رادیوجولون 20 آبانماه 1398 ضبط شده، همونجور که میدونید شنیدن جولون واسه شما تا الان رایگان بوده و تا هر موقعی که جولون ادامه داشته باشه هم رایگان باقی میمونه. اما تهیه و انتشار محتوای مفید و البته دست اول یک کار هزینه بره، این هزینه هم هزینههای ریالیه و هم وقت و انرژیای که صرف این کار میشه. اگه دوست دارید به تداوم جولون کمک کنید علاوه بر معرفی ما به دوستهاتون میتونید از طریق لینک وبسایت حامیباش که براتون تو قسمت توضیحات پادکست میذاریم ازمون حمایت کنید و کمک کنید تا بیشتر جولون بدیم و بیشتر همسفر بشیم.
موسیقی
غزاله: پرواز ما چند دقیقهای میشه که پریده. توی ردیف24A کنار پنجره نشستم و از بالا به وین که حالا خیلی خیلی کوچولو شده نگاه میکنم. خونهها از بالا عین یک مشت نگین که انگار ریخته شده رو یه تیکه پارچه مخمل سیاه برق میزنن. پرواز ما تقریبا یک ساعت و نیمه و تو این مدت دارم مجلهای که روبهروم روی صندلیه ورق میزنم و بیصبرانه منتظر اون قهوه اتریشیای هستم که توی پرواز سرو میشه. امروز خیلی شلوغپلوغ بود، بالاخره میتونم یکم استراحت کنم.
پیادهسازی متن: صدی رجبی