رادیو جولون- اپیزود بیست و پنجم - سفر در قرنطینه
متن اپیزود
اپیزود بیست و هشت – ویژه وبسایت
کیمیا: ضبطه؟
سالار: ضبطه.
کیمیا: گوشیت خاموشه؟
سالار: گوشیم خاموش نیست!
کیمیا: چه جور ضبطیه؟!
مهمان: این چه ضبطیه که اصلا ضبط نیست؟
سالار: این ضبط مثل هر ضبط نیست…
مهمان: به رادیو جولون گوش می دهید؛ این قسمت وبسایت (با لحن اینترو رادیو دیو)
صدای خنده کیمیا
موسیقی
سالار: داداش داری اشتباه می زنی. این نبود. {خنده}
کیمیا: سلام
سالار: اینجا یه رادیو واسه جولون دادنه
موسیقی
کیمیا: تو این اپیزود نه قراره درمورد موضوع سفر صحبت کنیم، نه در مورد مقصد سفر صحبت کنیم؛ قراره در مورد خود رادیو جولون صحبت کنیم. داستان اینه که وبسایت رادیو جولون قراره به زودی لانچ بشه و به همین مناسبت ما جمع شدیم، ما سه تا! حالا میگم نفر سوم کیه! ما سه تا جمع شدیم که درمورد رادیو جولون یک کم گپوگفت کنیم و بگیم که تو وبسایتمون چه خبره.
این دفعه برخلاف دفعههای قبل که یکسری یادداشت و و نت و یه چیزهایی این گوشه موشهها داریم برای خودمون، هیچ خبری از هیچ چیزی نیست. قراره همینجوری بداهه بریم ببینیم به کجا میرسیم.
موسیقی
رادیو جولون چطوری شکل گرفت؟
سالار: همونجوری که کیمیا گفت، نفر سومی امروز پیش ماست که خب حالا حالاها قرار نیست معرفیش بکنیم، ولی میخوام براتون بگم که این ماجرای وبسایت جولون که داریم دربارهاش صحبت می کنیم، از کجا شروع شد. باید برگردم یه ذره عقبتر، حول و حوش سه سال عقبتر، حدود دوسال و هفت هشت ماه عقب تر، تیر سال 96
کیمیا: همونروزی که من برگشتم گفتم من حاضر نیستم حتی یک خط مطلب بنویسم، ولی تا ابد میتونم در مورد هرچی تو ذهنمه، حرف بزنم.
سالار: اینجوری بود که ما تصمیم گرفتیم پادکست درست بکنیم. ما اون موقع ها خیلی خودمون هم پادکستهای زیادی نشنیدهبودیم، پادکست فارسی. به خاطر این که اصلا پادکست فارسی انقدر گسترده و متنوع نبود. ما از تیر شروع کردیم برنامه ریختن و ضبط کردن و از این و اون نظر گرفتن و بالاخره 22 مهرماه 96 بود که جولون رو شروع کردیم و تا الان بیست و هفت اپیزود رو منتشر کردیم و با هم دیگه جولون دادیم.
موسیقی
خب پادکست که بود؟ چرا وبسایت؟
سالار: از همون روزهای اولی که داشتیم پادکست رو منتشر میکردیم، یه چیزی همچنان، ما رو اذیت می کرد. درسته که محتویاتی که تولید می کردیم تجربیات خودمون بود و دسته اول بود و خیلیها هم به ما لطف داشتن و به بقیه توصیه میکردن که جولون رو بشنوید؛ اما همچنان محتوای تولید شده قابلیت سرچ تو اینترنت رو نداشت. یعنی آدمها نمیتونستن بیان سرچ بکنن که اگه مثلا میخوان برن قشم، چه غذایی رو میتونن اونجا بخورن یا کجای قشم میتونن برن چه جاذبههایی رو ببینن. باید کل اون اپیزود رو گوش میدادن تا این اطلاعات رو کسب می کردن.
این بود که همیشه ما دوست داشتیم این محتوا قابل سرچ باشه. تو اپیزود قبلی هم اگه شنیده باشید گفتم که من یه دوست ناشنوا هم داشتم که، حالا در کنار دایی خودم که ناشنواست و کلا من خیلی با این قشر نزدیکم، این بود که دوست داشتم محتوا رو بشنوه و خب طبیعتا این امکان براش وجود نداشت.
من از همون اپیزودهای اول دو سه بار متن رو براش فرستادم ولی خب متنی که ما از روش ضبط میکنیم، خیلی متن پراکنده و شلوغ پلوغ و پر از نکاتیه که موقع ضبط به خودمون یادآور میشیمه و خیلی مناسب خوندن نیست.
این بود که تصمیم گرفتیم این اپیزودها رو، محتوا رو کاملا تبدیل به محتوای متنی بکنیم و الآن شما تو وبسایت جولون میتونید متن همه اپیزودها رو ببینید و بخونید و سرچ کنید و واسه خودتون ذخیره بکنید.
موسیقی
بیاید با طراح وبسایت جولون آشنا بشیم
کیمیا: سالار درسته قرار بود بداهه باشه، ولی همینطوری گازش رو گرفتی، رفتی. {خنده}
یککم برگردیم عقبتر، اصلا بیایم بگیم که وبسایتمون آدرسش چیه، چه خبره، نفر سوممون کیه همراه ماست! که الآن داره با گوشیش سروصدا ایجاد میکنه. {خنده}
رفتی ما رو سابسکرایب کنی! نفر سومی که همراه ماست امروز، حامد ستاریان، طراح وبسایتمونه.
سالار: شله، شله { صدای خنده و کف زدن}
کیمیا: طراح، کلمه درستیه؟
حامد: طراح کلمه درستیه چون خب طراحی میشه. حالا غیر از طراحی، پیادهسازی هم میکنم.
کیمیا: ما دو ساله دغدغه این رو داشتیم که وبسایت داشته باشیم و تو این مسیر هم خیلی آدمهای مختلفی بهمونپیشنهاد دادند یه مدت میرفتیم جلو، سرشون شلوغ بود، نمی تونستن، نهایتا نمیشد. این قرنطینه یککم بهونه شد که ما هم یه ذره پیگیرتر شدیم و با حامد همکاری کردیم. حالا حامد بیا یه ذره قصه مون رو بگو. چه جوری شد، چی میدونستی از جولون. چیه؟ چرا انقدر قیافت متعجب شد؟!
سالار: بیا ازمون تعریف کن که چه قدر کارکردن با ما لذتبخشه.
حامد: خیلی! اصلا من دوست دارم از این به بعد هردفعه که شما دارید ضبط میکنید، اینجا باشم.
کیمیا: نه! کارکردن وبسایت رو بگو!
حامد: ولی خارج از شوخی، من فهمیدم فقط این من نیستم که کیمیا پوستش رو داره میکنه! سر ضبط فهمیدم که پوست سالار رو هم داره میکنه.
{صدای خنده کیمیا}
سالار: خدا رو شکر یه نفر پیدا شد! یه نفر پیدا شد! {خنده}
کیمیا: چرا واقعا؟!!
سالار: یعنی اگه بدونید من چه ظلمی متحمل میشم موقع ضبط جولون! یعنی اگر بدونید!
حامد: من شاهدم خودم از نزدیک… خب برمیگرده به اونروزی که من یهویی به کیمیا مسیج دادم که “کیمیا، جولون وبسایت نداره؟!” گفت که “چرا داره ولی فعلا کاری براش انجام ندادیم.” خب من هم کارم همین بود و هم علاقه دارم کلا به پادکست، یه جورایی مثلا نگم معتاد، پیگیر خیلی جدی هستم برای پادکست. و گفتم که خب بیا براتون درست بکنم، به همین راحتی!
سالار: حامد موقعی که گفت بیا براتون درست بکنم، تو ذهنش این بود که خب دیگه حالا یه چیز کوچولوییه، یه دوتا اپیزود میخوام بزنم و اینها و ما هم همین رو بهش گفتیم.
کیمیا: آخه واقعا گفت یکی دوهفتهای جمعش میکنیم میره. کی بود؟ اوایل اسفند بود؟
حامد: آره اوایل اسفند.
کیمیا: آره اوایل اسفند شروع کردیم. فکرمیکنم الآن که اواخر اردیبهشتیم، یککم دیگه آخراش کار مونده و سه نفر بکوب داشتیم کار میکردیم این دوسه ماه.
سالار: نشون به اون نشون که فکر کنم موهاش سفیدتر شده و یه ذره این گوشههاش رو میبینم خالی شده.
حامد: ریشهام هم سفید شده. {خنده}
موسیقی
تجربه دلنشین کارکردن با سالار و کیمیا :))))))
حامد: خب، چی بگم؟
کیمیا: خاطره تعریف کن ببینم.
حامد: ببین خوش میگذره. کلا من جولون رو دوس داشتم، بچهها هم که خب از رفیقامن. هم خوش گذشت و هم یه قسمتهای خیلی سختی داشت، ایدهآل گرایی عجیبوغریب کیمیا، دقتهایی که داشتن، مثلا این رنگ اگه یکذره خاکستریتر بشه، بهتر نیست؟ این مثلا شب تا صبح، من رو بیچاره میکرد. {خنده}
کیمیا: {خنده} بعد من هر کامنتی که به حامد میدادم، سعی میکردم که مثلا اول کامنت اینجوری بود که “حامد به نظرت اینجوری باشه بهتر نیست؟” دقیقا همین جملهای که گفت. و بعدش بلافاصله مینوشتم “حالا اصلا مهم نیست، نتونستی هم نتونستی. اصلا حالا هرچی شد.”
سالار: منم افتاده بودم به متن خوندن، هی میگفتم “ببین شنیدم گوگل میگه اگه اینجوری بشه، بهتر سئوش میکنه؛ نظرت چیه؟” نظرت چی بود؟
حامد: خلاصه من الان خودم یهسری از مشکلاتم رو از کیمیا و سالار میپرسم.
موسیقی
چرا رادیو جولون به وبسایت نیاز داره؟
سالار: ببین واسه من و کیمیا همیشه این واضح بوده که چرا میخوایم وبسایت داشته باشیم. اما واسه خود من یه ذره جالب بود که تو از بیرون چه نیازی دیدی واسه جولون که این پیشنهاد رو دادی؟ و گفتی وبسایت داشته باشیم؟
حامد: ببین خب خیلی موقعها تو که داخل کار هستی فکر میکنی که وبسایت نهایتا یه ویترین آنلاینه که من چه میدونم، متن پادکستم رو بذارم اونجا. ولی حقیقتش رو بخوای من داشتم به یه موضوع خیلی بزرگتری فکرمیکردم.
به این فکرمیکردم که خب جولون لزوما فقط در مورد سفر نیست. یعنی داره مجموعهای از اطلاعات رو تو زمینههای مختلف به من میده که اگه من اون آدمی باشم که علاقهمند به یادگیری باشم، این قطعهها رو دونه دونه کنار هم میذارم و مثلا یه پازل خیلی باحال درست میکنم برای خودم. اون رو نمیتونستم تو مدیای پادکست، فقط پیدا بکنم. بذار مثال بزنم.
مثلا من یه اپیزود رو گوش میدادم بعد مثلا اپیزود آخر، کتاب. میای توش یه عالمه اسم میآری، شهریار مندنی پور، احمد شاملو؛ از آدمها دارم میگم. یا مثلا یه کتابی معرفی شد، سفرنامه ناصرالدین شاه. خب برای من جذاب بود که ناصرالدین شاه سفرنامه داره! از اینجور اطلاعات تو پادکستهای شما زیاد هستش.
گفتم که من پادکست زیاد گوش میدم، وقتی پادکست گوش میدم باید بروزر (Browser) جلوم باز باشه، دونه دونه سرچ کنم، ببینم خب این چیه، او چی بود! این رو نمیدونم! و پیش خودم فکرکردم که خب جولون یه عالمه اطلاعات تو زمینههای مختلف داره به من میده ولی یه مدیایی نداره که مجموعه ایناطلاعات رو کنار هم داشته باشم. خب پس این میتونه وبسایت، اینجا دیگه لازم بشه.
موسیقی
سالار: خب بیاین بریم ببینیم که اصلا وبسایت جولون چیه و چهجوریه؟ و قراره باهاش چیکار کنیم؟
همین الان من خواهش می کنم ازتون که اگه تا الآن نرفتید که وبسایت جولون رو باز کنید، من واقعا ازتون پشیمون میشم.
کیمیا: {با خنده} ازشون چه جوری پشیمون میشی؟
سالار: {با خنده} من واقعا نمیدونم چه جوری از آدمها میشه پشیمون شد.
کیمیا: {با خنده} تو نهایتا آزردهخاطر میشی!
موسیقی
وبسایت جولون چیه و چهجوریه؟
سالار: خب حالا بیاین با هم بریم ببینیم وبسایت جولون که داریم راجع به اون صحبت میکنیم، چیه!
طبیعتا من انتظار داشتم که شما الان برید پای بروزرتون، حالا یا تو گوشی یا تو لپتاپتون رادیو جولون…
کیمیا: فقط قیافه حامد که گفتی تو گوشی، هنوز گوشی کامل نشده، تا موقعی که منتشر بشه کامل میشه، ولی حامد یهو برگشت تو رو نگاه کرد! گوشی؟!
سالار: تو گوشیهاتون نرید.
حامد: تقریبا 70% دارن با گوشی سایت رو نگاه میکنن، اینجور که من دارم چک میکنم.
سالار: radiojoloun.com
صفحه اول که برید میتونید بنر اپیزودهای مختلف و آخرین اپیزودهایی که از جولون منتشرشده رو ببینید، میتونید روش کلیک بکنید و برین و بشنوین و متنش رو بخونین و اینها. پایینتر ما درواقع یه امکانی داریم که میتونید توش مطالب بلاگ رو ببینید. حالا جلوتر براتون توضیح میدم و میتونید دستهبندیش کنید و مثلا اگه دوست دارید سفرنامه بخونید، مطالب آموزشی رو ببینید، اونجا هم می تونید کلیک کنید و اینها رو کاملا بشناسید.
در کنار این، ما یه پیشنهاد هیجان انگیز جولون داریم که مطالبی که فکر میکنیم خیلی خوبه که شما بخونیدش رو اون جا بهتون پشنهاد میکنیم. حتما توصیه میکنم که به اون قسمت سر بزنید. اگر به دنیای پادکست حتی علاقه دارید، ما یه بخش خاص در مورد دنیای پادکست داریم که کیمیا مفصل درمورد اینکه چهطوری پادکست رو شروع کنیم، اصلا پادکست چیه و اینها کلی مطلب نوشته و پایینترش هم سفرنامهها رو میتونید بهش لینک پیدا بکنید و برین بخونینش. و اون آخر هم اگه خواستید میتونید اینستاگرام ما رو ببینید.
بخشهای مختلف صفحه اول وبسایت جولون
این صفحه اول وبسایته. اما وبسایت ما درواقع دوتا قسمت اصلی داره، یک قسمتش اون بالا میتونید اپیزودهای پادکست رو ببینید که طبیعتا هر اپیزودی رو که خواستین میتونین واردش بشید، پلی کنید و همزمان متنش رو هم ببینید. همون روی اپیزودهای پادکست که نگهدارید، دقیقا سهتا دستهبندی مقاصد سفر، درباره سفر و راه و روش سفر هم هست که اینجوری هم واستون دستهبندی کردیم که راحتتر بتونید موضوعاتی رو که مورد علاقتونه رو پیدا کنید.
حامد: من میخواستم بگم البته اینهایی که داری میگی، تو وب خیلی بهتر دیده میشه چون این عملکردها رو تو موبایل، خیلی نداریم. میتونم واست یه تیکه بیام که سالار اینهایی که داری میگی رو بهتره بچهها تو وب هم چک کنن.
کیمیا: آلردی (allready ) گفتی به نظرم. دیگه همین رو گفتی.
سالار: عادت نداره که ما آبرو نداریم، همینجوری میذاریم. {خنده}
حامد: خیلی بهتره اول برای اینکه بچهها واقعا رفیق شن با سایت، وبسایت رو تو لپتاپ باز بکنن و ببینن. یعنی وبسایت رو اولین بار تو گوشی نبینن. برای اینکه امکانات خیلی بیشتری رو تو اسکرین بزرگ میبینن.
بخش بلاگ وبسایت رادیو جولون
کیمیا: خب سالار اشاره میکنه قسمت بلاگ رو من بگم. ما تو قسمت بلاگ، پنج تا دستهبندی داریم: دستهبندی اول سفرنامه است که حالا بعدتر میخوایم ازتون کمک بگیریم، اگه سفرهای جالبی کردید به نظرتون سفرنامه خوبی نوشتید، میتونید با ما به اشتراک بذارید که به اسم خودتون منتشر بکنیم.
توی قسمت آموزشی من و سالار قراره جواب سوالهایی که به دفعات ازمون میپرسین و حتی بارها تو اپیزودهامون درموردش صحبت کردیم رو بدیم؛ اینکه حالا به طور مثال چیزهایی که الآن داریم چک لیست وسایل سفرمونه، کوله چیکار کنیم؟ کفش چیکار کنیم؟ چه جوری بریم سفر؟ هرچیزی که شبیه به یک علامت سوال براتون هستش و نگاه میکنید میبینید که اطرافیانتون همه دارن میرن سفر و به نظرشون خیلی بدیهیه این کارها ولی شما نمیدونید از کجا باید شروع کنیم رو قراره جوابش رو اینجا پیدا بکنید.
بخش دنیای پادکست و مجله گردشگری
تو قسمت دنیای پادکست قراره یککم دیگه در مورد دنیای پادکست با هم گپ بزنیم و بیشتر باهاش آشنا بشیم. قسمت مجله گردشگری میشه گفت از هر دری سخنیه؛ ممکنه یه بار بیایم در مورد رقص گرجی بهتون بگیم، یه بار بگیم که چه طوری شکمگردی کنید تو قشم و در مورد موضوعات مختلف باهاتون صحبت کنیم.
حامد: کیمیا این رو هم بگو تو مجله گردشگری یه سری مطالبی هست که شاید بخواین که یواشکی به دست مخاطبینتون برسه و تو سایت نذارید، بهتره که فرم ثبت ایمیل و سابسکریشن رو پر کنن که براشون خبرنامه رو بفرستید.
کیمیا: الان یه جوری گفت یواشکی قرار باشه، مثلا قراره درباره…
سالار: مثلا راجع به اطلاعات ساخت بمب اتم در زیزمین
کیمیا: نه! شما چقدر مثبت فکر میکنید، من الآن گفتم که مثلا همه قراره فکر کنن که یه سری اطلاعات درمورد س.ک،س توریسم ایمیل کنیم.{خنده}
سالار: بابا همین طوری هم اسم من بد دررفته، ول کن. {خنده}
حامد: اینها رو میشه برای من بفرستی؟ {خنده}
موسیقی
کیمیا: قطع نکن! قطع نکن! یه بخشیش موند توی بلاگ.
حامد: میخواستم بگم برید سابسکرایب کنید، فرم هم بهتون نمیگم کجاست!
کیمیا: گفتش! حامد معتقده که نباید بهتون بگیم فرم کجاست که برید یه ذره تو وبسایتمون بچرخید تا پیدا کنید. ایمیلتون رو وارد کنید و علاوه بر اینکه ما اون نکاتی که یککم قایمکی هستش، یواشکی هستش رو براتون میفرستیم، هرهفته یک ایمیل از ما دریافت میکنید درمورد یک موضوع جالب.
ممکنه که توی مجله باشه، تو دنیای پادکست باشه یا هر مطلبی. قسمت آخر بلاگ هم درمورد اخبار جولون هستش که خب اتفاقهایی که افتاده، اتفاقهایی که قراره بیفته، اگر ما گردهمایی قراره داشته باشیم، حالا هربرنامهای که داشته باشیم رو اول تو همین اخبار جولون به اطلاعتون میرسونیم.
سالار: خلاصه که ما واسه جولون، خوابهای زیادی دیدیم و قرار نیستش که به همینجا ختم بشه. این وبسایت قراره یک پایگاهی باشه برای تمام پروژههایی که ما در آینده ایشالا لانچ خواهیم کرد، میتونه سفر باشه، میتونه… نگم دیگه باقیش رو، نه؟
حامد: یعنی نمیخوای فروشگاه رو بگی؟
سالار: نه دیگه! نمیخواستم!
کیمیا: مرسی از طراح رازنگهدارمون!
سالار: خلاصه که ممکنه کلی ایدههای اینجوری داشته باشیم ولی خب میخواستیم صبر کنیم تا لانچ بشه در موردش صحبت کنیم.
موسیقی
بهترین راه حمایت از رادیو جولون
سالار: فکر کنم بارها بارها همهتون شنیدید که بزرگترین حمایتی که شما میتونید از رادیو جولون بکنید، اینه که شنیدنش رو به بقیه توصیه بکنید و دعوتشون کنید که پادکست گوش بدن و جولون رو گوش بدن. حالا میخوام ازتون خواهش بکنم که در کنار این، دعوتشون کنید که وبسایت ما رو هم ببینند؛ به خاطر اینکه از اونور حامد به من اشاره میکنه که این سئو…
حامد: آره، ببین اصلا بذار خودم بگم. کیمیا و سالار هی به من میگن، “حامد ما میخوایم صفحه اول گوگل باشیم.” هرچی من بهشون میگم که بچهها سئو فرایند زمان بریه، باید خیلی بازدید بره بالا! میگن که ما اصلا تو این مساله مشکلی نداریم. خب تو رو خدا کمک کنید که اینها سریعتر بیان صفحه اول.
کیمیا: {با خنده} چه تو رو خدایی گفت!
سالار: {با خنده} واقعا دلتون میاد دل حامد رو بشکنید؟
حامد به ما قول داده که کمتر از سه چهار ماه ما در کلمه “سفر” میایم صفحه اول، نه؟!{خنده}
خلاصه که من دعوتتون میکنم بیاین وبسایت رو ببینید و حتما حتما ایمیلتون رو تو قسمت سابسکریبشن وارد کنید و اونجا عضو بشید که ما بتونیم مطالب یواشکی که حامد و کیمیا گفتن رو هم براتون بفرستیم و بیشتر با همدیگه در ارتباط باشیم.
موسیقی
حمایت مالی از رادیو جولون
سالار: و خب طبیعتا ما از حمایتهای مالی شما هم استقبال می کنیم دیگه.
حامد: این پادکست با حمایت شما منتشر میشود.
سالار: تبلیغ رادیو دیوه کلا حامد. {خنده}
شما اگه وارد وبسایت بشید، یه صفحه ای داریم صفحه حمایت از ما، حمایت مالی از جولون درواقع. که خب این رو من تکرار بکنم که همیشه و همیشه شنیدن جولون مجانی بوده و مجانی هم خواهد موند. اصلا بحث این نیست.
ولی اگه خواستین از ما حمایت بکنید که جولون تولیدش مستمرتر باشه و هزینههای نگهداری وبسایت رو توش مشارکت کنید و اینها، میتونید وارد این قسمت بشید، یه سری QR کد هست. میتونید اینها رو اسکن بکنید و پرداخت کنید.
کیمیا: اگه یه کسب و کاری هم دارید که میخواید اسپانسر رادیو جولون باشید میتونید از قسمت اسپانسر شوید با ما در تماس باشید. اونجا یه باکسی هستش که میتونید ایمیلتون رو توش وارد کنید و با همدیگه در تماس باشیم.
موسیقی
بهترین و صبورترین طراح سایت دنیا
کیمیا: خب من این قسممت پایانبندی رو گذاشتم وقتی که حامد از پیش ما رفتش ضبط کنم، که یک تشکر خیلی خیلی ویژه کنم ازش. به خاطر همه دلسوزیهایی که برای وبسایت داشت، واقعا حامد وقتی به تیم ما اضافه شد، یکجوری ایده میداد، دلسوز سایت بود، خلاقیت داشت، میرفت سرچ میکرد، هی با هیجان میاومد میگفت بچهها به نظرم اینکار رو کنیم بهتره، اینجوری بشه بهتره یا حتی یه جاهایی میایستاد جلو ما، مخالفت میکرد که نه اینجوری اشتباهه و نباید اینطوری باشه و قانعمون میکرد که من خودم فکرمیکردم که ما از اول تو تیم رادیو جولون به جای سه نفر، چهار نفر بودیم! چون سریع اومد تو تیم و اضافه شد و قشنگ جهت داد به تیم و حالا جدا از اون،
جدا از این که مدام به ما ایده میداد حالا واقعا چه من، چه سالار، چه بابک، نشد که ما از حامد بخوایم که یک تغییری تو وبسایت ایجاد بشه و بگه نمیشه. یعنی بالاخره یه راهی پیدا میکرد. انقدر ورمیرفت با سایت یهجوری، یه کلکی، یه راهی پیدامیکرد که بتونه همهچی رو اونجوری کنه که ما فکرمیکردیم خوبه و خودش هم فکرمیکرد که خب چیز بهتریه.
پیادهسازی متن: مریم منیری