بعد از قسمت اول خوزستان که با نام عرصه کارون شنیدید، حالا میتونید قسمت دوم جولون ما در خوزستان رو با عنوان دیار آلامتو بشنوید. توی این قسمت سراغ شهرهای شمالی خوزستان مثل ایذه، شوش و شوشتر رفتیم. از کاخ آپادانا و سازه های آبی شوشتر تا چغازنبیل اسرارآمیز و کهن.
همچنین رضا رضاپور موسیقی دان و پژوهشگر موسیقی خوزستان هم برامون از حال و هوای موسیقی این سرزمین صحبت کرده.
این اپیزود در بهمن سال 96 منتشر شده است.
متن اپیزود
اپیزود نه – دیار آلامتو (خوزستان قسمت دوم)
کیمیا: سلام
سالار: اینجا یه رادیو واسه جولون دادنه
کیمیا: من کیمیا
سالار: و من سالار
کیمیا: قراره تجربیات سفرهامون رو با شما به اشتراک بذاریم
سالار: محوریت رادیو جولون روی گپ و گفته، قراره یه مقصد يا يه موضوع درمورد سفر رو انتخاب کنیم و در موردش گپ بزنیم
موسیقی
کیمیا: رادیو جولون قراره از واقعیتهای سفر بگه، پوستهی جذاب و رنگینش رو کنار بزنه و سفر رو اون جوری که واقعا هست نشون بده
سالار: رادیو جولون رو میتونید از طریق کانال تلگرام این رادیو بشنوید، همینطور میتونید از طریق بیپ تیونز، شنوتو، تهران پادکست و ناملیک به همه اپیزودهای ما گوش بدید. خلاصه اپیزودهای قبلی رو هم میتونید توی بخش گردشگری سایت تیوال بخونید.
کیمیا: اگر از جولون دادن لذت میبرین، شنیدن رادیو جولون رو به دوستاتون هم توصیه کنید.
سالار: حالا، وقت جولون دادنه
موسیقی
کیمیا: تو اپیزود هشت از جنوب خوزستان براتون گفتیم و رسیدیم به بهبهان. تو این اپیزود قراره حرکت کنیم به سمت شمال خوزستان. و خوزستانگردیمون رو با شهر ایذه شروع کنیم که به خاطر وجود جاذبههای تاریخی و طبیعی در کنار هم یکی از جذابترین شهرهای این استان محسوب میشه. فاصلهی ایذه با بهبهان در حدود سه ساعته و بخشی از مسیر کوهستانیه. طبیعت این منطقه پر از جنگل های بلوطه که تو دامنه کوههای زاگرس میتونید این جنگلها رو ببینید و علاوه بر اون توی هر درهای یه چشمه یا رود میبینید که زیبایی منطقه رو دو چندان میکنه.
موسیقی
در سفر به ایذه چه جاذبههایی را میبینیم؟
سالار: ایذه از قدیم جزو شهرهای مهم این منطقه بوده. این قدیمی که میگم چند صد سال نیست. باید برین بالای 3 هزار سال.
ایذه یا مالمیر احتمالا همون شهریه که توی کتیبههای هخامنشی هم با عنوان انشان ازش یاد شده. اما خیلی قبلتر از اون، کلی کتیبه و آثار تاریخی توی ایذه داریم از زمان ایلامیان که حکمرانان باستانی این منطقه بودن.
موسیقی
کیمیا: از معروفترین جاذبههای این منطقه کول فرح هستش که توی یه دره نزدیک شهر ایذه قرار گرفته و شامل شش سنگ نگاره میشه مربوط به دوره ایلامیها که محل پرستش یکی از خدایان ایلامی هم محسوب میشده. من فضای کول فرح رو خیلی دوست داشتم. یه جوری انگار داری وسط طبیعت ماجراجویی میکنی و از صخرهها بالا پایین میپری بعد یهو میرسی به یه سنگ نگاره.
سالار: یادش بخیر قدیما یه نگهبانی داشت اونجا یه نگهبان خیلی پیری که از خیلی سال پیش اونجا بود و هروقت میرفتیم اونجا در مورد کول فرح واسهمون توضیح میداد.
کیمیا: اشکفت سلمان هم مثل کول فرح هم میتونه طبیعت گردها رو سر ذوق بیاره و هم علاقهمندان فضاهای تاریخی رو. محوطه اشکفت سلمان شامل غار و چشمه آب معدنی و چهارتا نقش برجسته ایلامی میشه که دو تا از اونها داخل غار و دو تای دیگه بیرون غارن. این نقش برجستهها دو تا نکته مهم دارن، یکی اینکه بزرگترین نوشته خط میخی دوره ایلامی تو این غاره و دیگه اینکه اولین نقش برجستهای که ملکه دوشادوش پادشاه تصویر شده.
موسیقی
سفر به دشت سوسن دو شیرهای سنگیاش
سالار: اگر خسته شدید و دنبال جایی برای اقامت هستید خبر خوب اینه که تو شهر ایذه میتونید چندتا اقامتگاه بومگردی پیدا کنید. اقامتگاه بومگردی چیه؟ بزودی براتون مفصل ازش میگیم. اما اگر دلتون ماجراجویی و کمپ میخواد 35 کیلومتر برید سمت غرب ایذه تا برسید به دشت سوسن. دشت سوسن یکی از اون بهشتهای پنهان خوزستانه. یه دشت سرسبز و بینظیر که رود کارون از وسطش رد شده و دیگه خودتون تصور کنید چه منظره ایه. دشت سوسن علاوه بر طبیعت بسیار زیبایی که داره کلی هم اثار تاریخی داره، مثل تپههای باستانی یا سنگ مزارهایی که به شکل شیرسنگی هستن. خواهش میکنم اگر سر مزار شیرسنگیها رفتین اجازه ندین همراهانتون روشون بشینن و آویزونشون بشن. این سنگ ها یادگار سنتیاند که کم و بیش به فراموشی سپرده شده و الان دیگه تقریبا کسی نیست که احیاش کنه.
کیمیا: دشت سوسن خوراک چادر زدنه البته بگم که حتی توی بهار هم شبهای سردی داره. ما اینجا یه شب کمپ کردیم و روز بعدش حسابی تو تپهها و دشتش چرخیدیم و کیف کردیم، نکتهی جالب قضیه گلههای گاومیش بودن که هر ور سر میچرخوندیم به همراه چوپانشون که اغلب هم خانم بودن میدیدیم.
موسیقی
امین (مهمان برنامه): سلام حالتون چطوره؟ من امینام، همیشه تو سفرم و پارسال توی سفری که با موتور داشتم دور ایران میکردم به صورت اتفاقی مسیرمون کج شد به شمال خوزستان و ایذه و از اونجا میزبانهایی پیدا کردیم که انقدر مهربون بودن که ما رو برداشتن بردن ما یه چیزی شنیده بودیم دربارهی یه آبشاری نزدیکیه روستای شیبر که میخواستیم بریم ببینیم چه خبره. از روی رودخونهی کارون و سدهایی که اونجا زدن دریاچه شده رد شدیم و رفتیم اونور روستای غریبیها میهمان فامیلهای میزبانهامون شدیم و همه چیز رو در محلیترین حالتش تست کردیم و تمام مدتی که اونجا بودیم در تعجب بودیم چونکه میوهها و درختها و چیزهایی اونجا بودیم میدیدیم که معمولا تو جاهای مختلف دیده میشه همشون یهجا دیده نمیشه مثلا شالیکاری و گردو و انار و عسل و دیگه اصلا نمیدونم همینجوری انتها نداشت میوه همه چی اصلا اونجا بود بعد این جاده ادامش میرسید به روستای شیوند که رفتیم اونجا یه آبشاری داشت که وقتی من رفتم زیر این آبشار جوری منو کوبید به سنگ زیرش که انگشتم هنوز درد میکنه از یک سال و نیم که از این ماجرا گذشته.
موسیقی
سرزمین سازههای آبی، شوشتر
کیمیا: از ایذه که حرکت کنید به سمت شوشتر نزدیک شوشتر سمت راستتون یه خروجی داره که میره سمت مسجد سلیمان که از شهرهای بختیاری نشین این استانه و جالبه بدونید که عملیات استخراج نفت برای اولین بار تو خاورمیانه در سال 1908 میلادی تو این شهر انجام شده.
سالار: اگر از من بپرسید که چه شهری رو بجز اهواز برای شروع خوزستان گردی پیشنهاد میکنی بلافاصله میگم شوشتر. توی منطقهی شمال خوزستان یکی از بهترین شهرها برای موندن شهر قدیمی و باستانی شوشتره. شهری که هم شور و حال خوبی داره، هم پر از جاذبهست و هم دسترسیش به شهرها و جاذبههای دیگه خوبه. شوشتر تا همین صد سال پیش هم معمولا مرکز ولایت خوزستان بوده و به همین خاطر است که کلی سازه و عمارتهای دیوانی توش پیدا میکنید. در زمان رضاشاهه که به دلایل مختلف مرکز استان از شوشتر به اهواز یا ناصری اون زمان منتقل میشه. اینروزا شوشتر یه شهر کاملا توریستیه که مردم از سرتاسر ایران و جهان برای دیدن زیباییهاش به اونجا میان.
کیمیا: اما چیزی که توی این شهر آزاردهنده است اینه که با وجود این همه توریست، هنوز سرمایهگذاری زیادی توی شهر انجام نشده و بجز دو سه تا هتل سنتی هیچ محل اقامت دیگهای نداره. یه هتل جهانگردی هم داره که مدتهاست از زمانی که قابل اقامت کردن بود گذشته.
سالار: هتل جهانگردی اونجا یکی از کابوسهای سفرهای منه واقعا.
جاذبههای دیدنی شوشتر کداماند؟
کیمیا: اما شوشتر شهریه که میتونی ساعتها و ساعتها توش قدم بزنی و باز هم از دیدن جاذبههای مختلفش شوکه بشی. اولین چیزی که میتونم بهتون بگم اینه که شوشتر شهریه که بر پای رودخانه و آب بنا شده. یکی از مهمترین سازههای شوشتر، یه سد باستانیه که به بند میزان معروفه. بند میزان یه کار بسیار حیاتی انجام میده یعنی آب کارون رو به دو بخش تقسیم میکنه. بخش بزرگتر رو بهش شُطِیط میگن و بخش کوچکتر رو که وارد یه رودخونه دست کند میشه بهش میگن گُرگُر.
سالار: شوشتر یه خیابون اصلی داره که این روزها به نام شریعتی میشناسنش و تقریبا تمام جاذبههای اصلی شهر کنار این خیابون قرار گرفته. توی این خیابون یه میدون هست به نام 17 شهریور که اگر بلوار شمال شرقی رو ادامه بدین میرسین به بند میزان. اونجا رو الان کلی سنگ فرش کردن و میتونید کنارش قدم بزنید و از زیباییهای کارون البته وقتی پر آبه لذت ببرید. اما اگر میخواید دقیقا حس کنید که بند میزان چیکار میکنه، باید اون رو از بالا ببینید. برگردید توی خیابون شریعتی و از تابلوها یا مردم سراغ ورودی قلعه سلاسل رو بگیرید. قلعه سلاسل درواقع عمارت حکومتی شهر شوشتر بوده. تاریخش به قرنها قبل برمیگرده. توی گمانههایی که به تازگی اونجا زدن میتونید لایههای زیرینش رو هم ببینید. اما اگر قلعه رو بگیرید و برید بالا در بالاترین نقطه یکسری خرابه از کوشک اصلی میبینید که قدمت اونها به زمان قاجار برمیگرده. شاید خود قلعه چیز زیادی ازش نمونده باشه اما همونطور که گفتم به شما یه ویو خیلی خوب از بند میزان و کلن رودخونهی کارون از اون ارتفاع میده. میتونید برید اون بالا و دو شاخه شدن کارون رو با لذت تماشا کنید. وقتی از اون منظره کاملا لذت بردید برگردید پایین و از راهنماها بپرسید تا ورودی نهر داریون رو بهتون نشون بدن. نهر داریون یه آبراهه بسیار بزرگه که به احتمال خیلی زیاد در زمان هخامنشیان کنده شده و آب رو به مرکز شهر و زمینهای کشاورزی منتقل میکرده. زمان قدیم هرکس میتونسته قلعه سلاسل رو بگیره در واقع کل شوشتر رو گرفته بوده چون حاکم مستقر در قلعه میتونسته ممات و حیات مردم یعنی آب شهر رو کامل کنترل کنه. از این سیستم آبرسانی بینظیر امروزه به دلیل اینکه بتونن ازش محافظت کنن دیگه استفاده نمیشه اما شما میتونید برید داخلش و رد پای آب رو در طی هزاران سالی که از این دالون عظیم میگذشته ببینید.
کیمیا: خب، اگر خوب واسه این دوتا جاذبه وقت گذاشته باشید حسابی گشنهتون شده. از قلعه که بیرون اومدید برید به سمت غرب تا برسید به یه عمارتی که این روزها خیلی بیشتر از قبل معروف شده و حسابی شلوغه. رستوران مستوفی از اون جاهاست که نباید غذا خوردن توش رو از دست بدین. غذاهای خوشمزه و فضای سنتی و زیبایی که دل شما رو قطعا میبره. البته امیدوارم مثل هر جای دیگهای که تا معروف میشه غذاش خراب میشه نشده باشه. من توصیه میکنم حتما برای امتحان هم که شده خورشت سبزی شوشتری رو امتحان کنید. درسته کمی تنده اما طعم متفاوت و بینظیری داره. اینجا یکی از بهترین جاهایی که میتونید نمای پل شادروان رو ببینید. پل شادروان یکی از قدیمیترین پلهاییه که توسط مهندسین خارجی ساخته شده. اونم نه یه مهندس معمولی بلکه امپراتور روم. اگر نقش رستم رو توی شیراز رفته باشین، یه سنگ نگاره معروف اونجا هست امپراطور روم یعنی والرین جلوی شاپور اول پادشاه ساسانی زانو زده. والرین به عنوان اسیر و البته با احترام به شوشتر منتقل میشه و کلی برای آبادانی شهر تلاش میکنه از جمله همین پل شادروان که حتی فردوسی هم به ماجرای ساخته شدنش اشاره کرده.
سالار: اما بعد از ناهار باید برین سمت جایی که معروفترین بنای شهر شوشتر اونجا واقع شده. شاهکار مهندسی آبی یعنی آسیابهای شوشتر
یادتونه کیمیا گفت رود کارون دو قسمت میشه؟ قسمت کوچکتر یا همون گرگر میاد وارد همین مجموعه سازه میشه که تشکیل شده از چندیدن آسیاب سنگی باستانی که هنوز هم میتونین برین و کار کردنشون رو ببینید. بعد از این همه قرن هنوز هم این سازه ها نماد استفاده بهینه از انرژیهای پاک مثل انرژی آب روان هستن. توی محوطه میتونید قدم بزنید و از دریاچه کوچکی که پشت آسیاب ها ایجاد میشه لذت ببرید. بعد برید طبقه پایین و اولین توربین تبدیل انرژی حرکتی آب به برق رو ببینید. بعدش مسیرتون رو ادامه بدید تا یکی از نفس گیرترین صحنههای خوزستان رو ببینید. تصویر آبشارهای مصنوعی که از دل آسیابها بیرون میزنه و دوباره به مسیر اصلی رودخونه برمیگرده، از اون صحنههاییه که مطمئنم فراموشش نمیکنید.
بعد که از دیدن اون صحنه سیر شدین کمی سر بچرخونین و بگردین دنبال پرندههای متوسط الجثهای که معمولا یه گوشه بغ کردن و نشستن. اینجا جزو اون جاهاییه که میتونین راحت چشمای سرخ رنگ حواصیل شب رو ببینید. این مجموعه هنوز هم جزو شاهکارهای مهندسی باستان محسوب میشه و چند سال پیش به عنوان میراث جهانی یونسکو با عنوان سازههای آبی شوشتر ثبت شده.
موسیقی
طبیعتگردی در دزفول و سد دز
کیمیا: میتونید از شوشتر راه بیفتید و برید سمت دزفول. شهری که با اون همه موشک بارونی که از سر گذرونده اسوهی م قاومت دوران جنگه.
دزفول هم مثل بقیهی شهرهای این منطقه قدمت زیادی داره اما شاید معروفترین و مهمترین بنای شهر آرامگاه یعقوب لیث صفاری باشه که خیلیها اون رو احیاگر ایران و زبان فارسی بعد از اسلام میدونند.
سالار: اما طبق معمول توصیهی من یکم شکموانهاست. حتما توصیه میکنم که بستنیهای دزفولی رو که با شیر گاومیش تهیه میشن امتحان کنین. اگه یه زمان شب هم توی دزفول بودین میتونین برین تفرجگاه علی کله و هم کنار دز قدم بزنید و هم دلی از عزا در بیارید.
موسیقی
سالار: اما اگر از دزفول جاده فرعی شمالی رو بگیرید و حدود 2 ساعت ادامه بدین میرسین به یه منطقه بینظیر به نام روستای پامنار. اینجا دقیقا پشت سد بزرگ دز محسوب میشه و در کنار دریاچه پشت سد قرار گرفته. این منطقه و روستای سابق این مردم بعد از ساخت سد رفته زیر آب و ساکنینش الان از راه ماهیگیری و توریسم ارتزاق میکنن. توی روستا خیلی خونهها هستن که میتونین توشون اقامت کنین. ولی میتونین سراغ ابوطالب رو بگیرین مهمونش بشین و از غذاهای خوشمزهی مادرش لذت ببرین. لب اسکلهی روستا کلی قایق هست که شما رو سوار میکنن و میبرن توی دریاچه میچرخونن. کمی دورتر توی دریاچه یه جزیره خالی از سکنه است که خوراک قدم زدن و لذت بردن از طبیعت زیبای اون منطقه است. اگه تو نوروز برین اونقدر زیبایی میبینین که دوست ندارین از اون منطقه برگردین. من که خودم عاشق اون زمینهای سرسبز و آب شفافشم.
کیمیا: سفر من به این منطقه همراه با ده دوازده تا از دوستام بود و هیچ تصوری نداشتیم تو این جزیره چه خبره، به توصیه یکی از دوستامون یه قایق گرفتیم و شبونه رسیدیم به جزیره، همه جا تاریک بود و با هدلامپ هم سر در نیاوردیم که کجا هستیم. شام رو خوردیم و خوابیدیم و صبح که بیدار شدیم همه شوک بودیم. شبیه سریال لاست بود قضیه. انگار یهو سر از یه جزیره زیبای خالی از سکنه دراورده بودیم. قسمت بد ماجرا این بود که ما از همه جا بیخبر شب قبل سپرده بودیم قایقا صبح بیان دنبالمونو جزیره هم آنتن نداشت که بگیم آقا شما اشتباه ما رو ببخش و نیا امروز کلا. خلاصه که همون سر صبحی تا تونستیم قدم زدیم و بعضیا هم شنا کردن و با حسرت از جزیرمون دل کندیم.
سالار: اگه اهل طبیعت بکرتر هم هستین میتونین با یه محلی هماهنگ کنین و برین سمت آبشار شوی که خب یه برنامه حرفهای و سخته. و باز هم تاکید میکنم که حتما یه محلی کار بلد همراهتون باشه.
موسیقی
چغازنبیل، معبد اینشوشیناک
سالار: از شوشتر تا شوش کمتر از یک ساعته. توی مسیر که میرین از میون مزرعه های نیشکر رد میشین که در واقع جاده اختصاصی نیشکر هفت تپه است. تجربه دیدن کامیونهای بزرگ حمل نیشکر خیلی جالبه اما دقت کنید که حق تقدم توی این جاده با اونهاست. پس کمی با دقت برونید.
کیمیا: قطعا اسم چغازنبیل یا زیگورات بارها به گوشتون خورده. به فاصله 45 کیلومتری شوشتر به سمت شوش چغازنبیل قرار گرفته. پیشنهاد میکنم جوری برنامه ریزی کنید که غروب برسید بهش و از حال و هوای غروب اونجا لذت ببرید. زیگورات یک بنای چند طبقه است که مساحت هر طبقه از طبقه پایینی کوچکتره و همین باعث میشه نمای هر طرف این بنا شکل یک پلکان بشه. زیگوراتها معمولا محل نگهداری مجسمه خدایان و انجام مراسم مذهبی بودهاند. این نیایشگاه رو پادشاه ایلام باستان برای ستایش اینشوشیناک، نگهبان شهر شوش، ساخته بوده که تو حمله پادشاه قوم آشور به همراه تمدن ایلامی ویران شدش. قرنها این بنا زیرخاک مدفون بود تا اینکه به دست رومن گیرشمن فرانسوی در زمان پهلوی دوم ازش خاکبرداری میشه. درسته که خاکبرداری از این بنای محدب متقارن که وسط یه دشت صاف قرار گرفته باعث میشه که اطلاعات مفیدی از ایران باستان به دست بیاریم، اما از اونجایی که ما تبحر خاصی تو تخریب بناها داریم این بنا هم از دستمون در امان نیستش. یک وجهش بحث دولته که بنای به این مهمی همینجور بدون دفاع مونده و در اثر فرسایش طبیعی داره از بین میره. شاید براتون جالب باشه که بدونید ارتفاع این بنا 52 مترو 5 طبقه تخمین زده شده بوده که تا الان 25 متر و دو طبقش باقی مونده. یادمون نره که وجه دیگه این تخریب هم خود ما هستیم که متاسفانه علاقه خاصی داریم که از در و دیوار جاهای تاریخی بالا بریم و عکس بندازیم، اون زنجیرم که دور تا دور بنا کشیدن برای زیباییه دیگه.
سالار: به نظر من چغازنبیل یه چیزیه مثل تاج محل توی هند. ساعتها و ساعتها باید براش وقت بذارین و دورش بچرخین و بهش نگاه کنین و درکش بکنید. خیلی چیزای باستانی مختلف خاص میتونید توی چغازنبیل ببینید. مثل یکی از اولین سیستمهای آبرسانی یا یه جای پای بچه روی یه سفال که تو کف چغازنبیل میتونید ببینید و و خیلی چیزهای دیگه
موسیقی
فرهنگ موسیقی خوزستان
رضا (مهمان برنامه): سلام رضا رضاپور هستم، موزیسین، اهل خوزستان. موسیقی خوزستان با توجه به گسترهی جغرافیایی خوزستان و نواحی مختلف از لحاظ اقلیمی و قومیتهای مختلف خیلی جای بحث و گفتگو داره، اگه اهواز رو مرکزیت قرار بدیم اطراف اهواز موسیقی عربی سمت سوسنگرد، شادگان، از اون طرف موسیقی بندری رو داریم، مناطقی مثل سمت جنوب خوزستان و بنادر که خیلی تحت تاثیر موسیقی بوشهر هست و البته که بندری خوزستانی شخصیت مستقل خودش رو داره. از سمت شمال خوزستان ما شوشتر و دزفول رو داریم، مناطق بختیارینشین، مسجد سلیمان و توابعشون رو داریم، موسیقی لرهای رامهرمز رو داریم که در واقع به نظر من همون بختیاریهایی هستن که حالا بیشتر آمیخته شدن با فرهنگ دشت ولی موسیقیشون بسیار بسیار شبیه به موسیقی بختیاری است مخصوصا ساز سرنا و دهلشون و رقصهاشون و خیلی خیلی خیلی شبیه است به موسیقی بختیاری یا که به نظر من موسیقی یکی از معیارهای تشخیص یک قوم از یک قوم دیگهست. یعنی اگه به من بگن تفاوت لرهای لرستان و بختیاریهای خوزستان چیه بلافاصله از موسیقی مثال میزنم. بلافاصله میگم موسیقی بختیاریها در شور و همایونه و موسیقی لرها در ماهور و راستپنجگاه.
اگه بخوام از موسیقی شوشتر بگم که باز آغاز شوشتری در همایون در واقع خودش نمایانگر شخصیت مستقل موسیقی شوشتراست. دزفول هم همینجور. موسیقی بختیاریهاست که شناخت بیشتری من نسبت به اون دارم بهخاطر اینکه خودم هم از همین قوم هستم. عربها موسیقیشون چه با عود، چه با کمانچه عربی، چه با فلوت، موسیقی خودشون رو دارن که بسیار هم محزون و زیباست و رقصهای خودشون رو دارن، رقص یزله رو دارن، بحث تخصصیتر هم میتونیم بکنیم مثلا ما نوعی از ماهور رو در منطقهی بهبهان داریم که واقعا جاش تو ردیف موسیقی ایرانی خالیه و این ردیف، ردیف موسیقی ایرانی، وحی منزل نیست که شده چوب بالای سر موسیقی که فکر میکنیم همینه و همین ردیفه و اگر ما غیر از این بزنیم ماهور نیست این دیگه اسمش همایون نیست اسمش شور نیست. اینجور نیست ما هنوز در گوشه کنار کشورمون و در منطقهها نغمههایی داریم که اینها میتونه بیاد به ردیف اضافه بشه همونجور که گوشه بختیاری الان بخشی از ردیف است آواز شوشتری بخشی از ردیف است هنوز میتونه گوشه بهبهان بیاد گوشه دزفول بیاد گوشه شادگان بیاد. اینها هرکدوم یه آواز بشه بیاد در ردیف جا پیدا بکنه. مثلا ما گوشه بختیاری رو داریم در ردیف که: (گوشه بختیاری را با آوا اجرا میکند)
موسیقی
شهرموزه هفتتپه
سالار: مسیرتون رو به سمت شوش ادامه بدید تا برسید به هفتتپه. هفتتپه مجموعهای از 14 تپهی باستانیه که داستان کشفشون هم بسیارجالبه. وقتی داشته عملیات راهسازی واسهی جادهی شرکت نیشکر هفت تپه انجام می شده یهو به بقایای یه تاق آجری به همراه قسمتی از یه دیوار خشتی برخورد میکنن و بعد از اون اولین دوره حفاری این منطقه از سال 44 شروع میشه که تا سال 57 هم ادامه پیدا میکنه. توی این حفاریها یه شهر بزرگ کشف میشه که به شهر کبنک که از شهرهای ساخته شده در تمدن ایلامی بوده مشهوره. این محوطه یک موزه خیلی جالب هم داره که آثار کشف شده از این منطقه رو اونجا نگهداری میکنن. خیلیها معتقدن که در مقابل چغازنبیل که یه محوطه آیینی و مقدس بوده، هفت تپه یه شهر کاملا عادی با مردم معمولی و طبقه متوسط محسوب میشده. حتی خیلی مشخص نیست که آیا اسکلتهایی که توی گور دسته جمعی تپتی اهر پیدا شدند مال خانواده سلطنتی بودن یا نه. هرچی که هست، دیدن محوطه و موزه هفتتپه و این که ببینید یکی از قدیمیترین طاقهای ضربی دنیا کجا پیدا شده بسیار تجربه جذابیه. توی موزه یه ماکت بسیار دقیق و خوب هم از چغازنبیل هست که بد نیست یه نگاهی بهش بندازین و با نمای چغازنبیل در زمان باستانش آشنا بشین. اگه فکر کردین جایی هست که نکته شکم گردی نداره سخت در اشتباهین. اگه خوش شانس باشین، دور و بر محوطه میتونین کلی ساقه نیشکر پیدا کنید و طعم طبیعیش رو بچشید.
بازدید از شوش، یکی از مهمترین شهرهای هخامنشی
کیمیا: شوش شهریه که به نظرم هرکس که به تاریخ علاقه داره باید حتما یهبار بهش سر بزنه. شهریه که توش میتونید ببینید کاخ های هخامنشی بجز تخت جمشید چه شکلی بودن و سادگی و عظمتشون شما رو به سکوت وامیداره. توی ایام شلوغ کلی راهنمای داوطلب اونجان که کاخ رو براتون توضیح میدن. یادتون باشه که وسط باقی مونده ستونها ببینین میتونین حدس بزنین جای تخت پادشاهی کجاست؟ همون اول که وارد محوطه میشین یه کاخ بسیار بزرگ نظرتون رو جلب میکنه. تاکید کنم که این کاخ هخامنشی نیست و خیلی متاخرتره. این کاخ رو دمرگان موقع کاوش توی این منطقه و با استفاده از مصالحی که از کاوشهاش توی شوش و چغازنبیل به دست آورده بود ساخت تا بتونه مجسمهها و باقی چیزهایی رو که اینجا پیدا میکنه توش نگه داره و ازشون تا زمان انتقال به فرانسه محافظت کنه.
سالار: اگر موزهی ایران باستان رفته باشین یه مجسمهی بزرگ داریوش کبیر اونجاس، اینجا دقیقا جاییه که اون مجسمه کشف شده، حتی اگه از راهنماها بخواین جای دقیق کشف کردنش و عکس لحظهی پیدا کردن این مجسمه رو هم اونجا میتونن بهتون نشون بدن. درسته که تقریبا هرآنچه از سایتها میدونیم کار دمرگان و امثال اونه، اما واقعا جنایاتی که تو حق آثار پیدا شده تو راه انتقال به فرانسه انجام میده واقعا داستان گریهداریه. اینکه حتی یه سری از آثار رو میشکونه بهخاطر اینکه راحت حمل کنه و بعد دوباره اونجا سرهم کنه. با همهی اینها توصیه میکنم که حتما داخل قلعه رو ببینید. درست جایی که الان در خروجی قلعه است میتونید یه آجر باستانی چغازنبیل رو حتی ببینید که توش پر از خط نوشتههای قدیمی ایلامیه که دقیقا توی دیوار کار گذاشته شده و در معرض حتی تماس آدمهاست.
کیمیا: اما خیلیهامون همیشه همراه با شوش کلمه دانیال رو هم شنیدیم. دانیال پیامبریه که به تعبیر خواب در دربار پادشاه بابل معروفه. خیلیها هم اون رو هم دوره کوروش میدونن که خب نمیدونیم درسته یا نه. اما اگر به معماری علاقه دارین حتما برین و آرامگاه دانیال نبی رو ببینین. گنبد مضرس یا اورچین این آرامگاه از بهترین نمونههای این نوع گنبدهای مخروطیه.
موسیقی
فرهنگ مردمان مندایی
مهمان: بشمیهون اتهیه ربی ( به نام خداوند بزرگ)
با درود به دوستان گرامی، من یک مندایی هستم که در خوزستان زندگی میکنم. مندایی به معنای اهل عرفان و شناخت و دانش و معرفت دربارهی خداوند هست. کلمهی مندا یعنی عرفان و دانش. کلمهی هیهی یعنی خداوند. زبان مندایی ریشهی زبان آرامی هست که به عنوان اولین زبان شناخته شدهی دنیا هست و خط خاص خودش رو داره. یکی از مهمترین رسوم ما منداییها، تعمید شدن در آب جاری هست. ما به آب جاری میگیم یردنا که تعمید شدن وظیفهی دینی هر مندایی به حساب میاد که به وسیلهی یک روحانی تعمیددهنده انجام میشه که لباس مخصوصی داره. لباس تعمید رسته نام داره که شامل یک لباس بلند، یک شلوار و یک سربند، چه برای مرد و چه برای زن، و یک کمربند به نام همیانهاست که همه سرتاسر رنگ این لباس سفید است. عروس و دوماد هم قبل از مراسم عقد باید در آب جاری تعمید بشن. همینطور وضو که در زبان مندایی رشامه نامیده میشه باید در آب جاری انجام بشه و این اهمیت آب جاری رو در دین ما نشون میده و برای همین هست که منداییان ترجیح میدن کنار رودخانهها زندگی کنن. رسوم منداییها و اعیادشون خیلی زیاده و اگر بخوایم به همهی اونها بپردازیم نیاز به وقت و البته دانش بیشتری داریم و با اینکه حکایت همچنان باقیست از میزبان متشکرم.
موسیقی
سالار: حالا که دو تا اپیزود رو حسابی از خوزستان براتون گفتیم وقتشه که بشینید برنامهریزی کنید برای سفر عیدتون
کیمیا: اگه بعد شنیدن این دو اپیزود راهی خوزستان شدید برای ما هم عکس و فیلم بفرستید تا این بار ما با شما جولون بدیم.
پیادهسازی متن: انیس طلیلی